<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

Bianconero

Sunday, February 26 at 7:22 PM

مسلمانی

اگر معیار مسلمانی را میزان واکنش جوامع به «هتک حرمت» از شخص پیامبر اسلام بگیریم ، کدام کشور ها مسلمان تر هستند؟

خوب دقیق شوید، در پاکستان ، در حالیکه دولت تمام تظاهرات را در این مورد ممنوع اعلام می کند و دهها فعال مذهبی را به همراه نمایندگان پارلمان ، بازداشت می کند، باز تظاهرات وسیع منجر به شورش و تظاهرات و کشته شدن دو سه نفری می شود.

در سوریه، پیشتازی حمله به سفارت دانمارک ، علی رغم بی تفاوتی دولت سوریه ، منجر به خروج سفیر دانمارک از آن کشور شد.مرکز فرهنگی دانمارک به کلی تخریب شد ، و خشمگینانه خواستار برخورد تند تر بودند.

در عراق نیز ، تظاهرات باعث واکنش آیت الله ساکت و کم حرف ؛ اما سیاست پیشه شیعه شد . اتفاقی که شاید در سال یکی دوبار رخ دهد.تجمعات چند ده هزار نفری، اگر با بمب گذاری های حرمین و طلیعه یک جنگی مذهبی نرسیده بود ، احتمالاً بیشتر هم گسترش می یافت(مردم عراق ، به خاطر نارضایتی شان ، به خاطر دسترسی نداشتن به زندگی مرفه ، به زبان دیگر ، به دلیل نداشتن چیزی برای از دست دادن، دنبال بهانه اند که از مابقی دنیا طلب داشته باشند).

در کشورهای آفریقایی مسلمان، چون نیجریه و لیبی ، دهها کشته حاصل هجوم های نافرجام مذهبیون به سفارت های اروپایی بود.

ترکیه به عنوان پیشتاز اسلام سکولار، و چشم چراغ تمام مسلمانان( حتی حماس) ، بیش از صد هزار نفر جمع شدند و خیابان های پایتخت را با مشکل مواجه کردند.حزب اسلامی روی کار ، گرچه هرگز تند نرفت ، ولی در همراهی با تظاهر کنندگان مجبور بود.

حالا کمی به ایران دقت کنید: تظاهرات با حمایت تام دولت- که ایران را در این زمینه استثناء نمی کند،ولی از جهات متمایز ، درمیان هم ردگان اش - باعث می شود که نظام ایران هم مانند دیگردولت های حامی تظاهرات، مجبور به کنترل عاملان تظاهرات از راه دور بشود(در خاطرات مهاجمین ، می خوانید که مرتب با «حاجی» هماهنگی شد، و یا «صحبت شد که فلان بکنیم») ولی حتی با تمام تحریک هایی که صورت گرفت، مهاجین تفاوت های غریبی با دیگر مسلمانان داشتند.به نظر نمی آید که حتی تند رو ترین گروه های مهاجم ایرانی، از هر جا که اعزام شده بودند، برای اجرای وظیفه الهی آمده بودند، من در صحنه حاضر نبودم، ولی به نظر می رسد از گفته ها ، که سنگ صلواتی پخش می کردند و عکس یادگاری با سردر سفارت می گرفتند، به چیزی جز ماجراجویی فکر نمی کرده اند. به علاوه ، تمام هزینه تبلیغاتی که شد، فقط دو مجروح، آن هم در شب اول، احتمالاً به دلیل عدم هماهنگی ها به جای گذاشت. میزان حمایت عامه ، از پروپاگاندای دولتی، اسف بار بود، فقط میزان تظاهر کنندگان آن روز ها را مقایسه کنید با میزان کسانی که امروز خشمگین حرف از انتقام جویی از اسراییل برای حرمین می زنند .لابد متوجه می شوید که کجا می خواهم بروم، توده ، جدای از افرادی که با فرمان و بخشنامه و فراخوان بیرون می آیند، فقط وقتی احساس کنند که اعتقادات شان در خطر است اعتراض می کنند، مهم نیست حرف هایی که می زنند چقدر با حقیقت همخوانی دارد، مهم این است که خودجوش بودن حرکات(اینجا از نظر من) بسته به حساسیت شاخک اعتقادی اجزا جامعه ست.

از این جهت ، به نظر من ، ایران در این زمینه استثنایی برجسته است ، در هیچ کشوری ، تا این حد بی تفاوتی دیده نمی شود.فقط دقت کنید که مسئله دارد تبدیل به عوض کردن نام شیرینی دانمارکی می شود.فرافکنی کمیک یک واقعه ، هر چقدر برای شما سخیف باشد، حامی یک پیام مهم است: ایرانی ها چندان تمایلی به زور کردن دیگران در پذیرش اعتقادات شخصی خود ندارند.

در هفته گذشته ، مسعود بهنود در مصاحبه با صدای امریکا ، از رمانتیک و اهل شعر بودن ِ رعب آور ترین نام های ارتش شاهنشاهی می گفت، که ازهاری احتمالاً بعد از مدرسه نظام اسلحه دست نگرفته بود. شاید کمی کمیک به نظر آید ، ولی انگار داستان امروز جامعه ایرانی هم هست.به قول« آزادنویس» :

برایم مثل روز روشن است که این جماعتی که دارند آتش می زنند و شعار می دهند ، 10درصدشان هم اصلاً کاریکاتور ها را ندیده اند...... هزار بار بدتر از آن کتاب را مردم در جوک هایی که برای هم تعریف می کنند می گویند به هم....

پذیرش فرض اول نوشته ، شاید برایتان روشن کند که جامعه ایرانی ، با وجود بافت شدیداً مذهبی اش، متفاوت از دنیای اسلام عمل می کند.حداقل برای من روشن کرد که چرا از زبان یک یهودی کنجکاو ، که هیچ وقت ندیده ام اش ، خواندم که :«... باید بگویم ، من در همه دنیا ، جز قاره قطب جنوب زندگی کرده ام، و به جز مسلمانان امریکای جنوبی و ایرانی ها، نتوانسته ام با دیگر مسلمانان(اعراب) کنار بیایم...»

Saturday, February 25 at 8:13 PM

جنگ مذهبی

انفجار های حرمین ، ظاهراً خیلی ها را به فکر واداشت.یک روز قبل از آن ، استراو وزیر امور خارجه بریتانیا ، و دو روز قبل تر اش زلمای خلیل زاد سفیر مختار ایالات متحده ، هر دو نسبت به بروز جنگ داخلی در عراق هشدار داده بودند .خلیل زاد تهدید کرد در صورت به توافق نرسیدن دو فرقه مذهبی اصلی عراق، ایالات متحده حمایت خود را از دولت عراق دریغ خواهد کرد.استراو نیز در یک اظهار نظر تند ، نسبت به وقفه طولانی برای تشکیل یک دولت با ثبات هشدار داد.

البته واضح ست که کسانی که از این بمب گذاری ها هیچ منفعتی نبردند، دو حزب اصلی کردستان ، حزب شیعه حاکم (الجعفری) و حزب لاییک اقلیت اند.اما سئوال خوب این است چه کسانی از این بمب گذاری ها سود بردند،یا بهتر بگوییم ، سعی در بهره برداری از آن دارند.

به نظر نمی آید که جمهوری اسلامی از این بمب گذاری ها، ضرری دیده باشد، کافی ست به اظهارات فیلسوفانه درشت و ریز نظام دقت کنید که به طرز مضحکی اسراییل و ایالات متحده را مقصر قلمداد می کنند ، تا متوجه شوید، که دست پایین ، برای نظام چندان کم فایده نبود که حرمین با خاک یکسان شود.تقریباً مابقی تندروهای اسلامیست شیعه، با همراهی با تهران، بر طبل خشونت می کوبند.

عجیب و تا حدی غیر قابل فهم برای من، واکنش تهران به رویداد های اخیر است: هر حرکتی تا سرحد ممکن رادیکالیزه می شود، منابع انسانی و مالی برایش خرج می شود و به حدی جدی گرفته می شود که انگار مسائل دیگر در ذیل اموری چون« پاسخ دهی به اهانت مسیحیت» ، و «هتک حرمت حرمین» قرار دارد.شاید دید من اشتباه باشد ، ولی آیا ممکن است که بتوان عامه را به این مسائل مشغول داشت و خود هم آن قدر منابع آزاد داشته باشید تا اهداف دیگر را پیگیری کنید؟

به نظرم الگوی دول عرب ، برای جامعه ایرانی انتخاب شده ، هرچند آش اینجا آنقدر شور نیست: طبقه بوروکرات ، و به قول«ایران فردا» یقه سفید جامعه ، با لبخند رضایت کناری نشسته و به غرب که مات و مبهوت شلوغ بازی های طبقه کم ارتفاع اما پر عرض فقیر رو تماشا می کند، شانه بالا می اندازد که : ...این طوری اند دیگر ، فقط ما می توانیم مهارشان کنیم. اقلیت ناراضی هم آن قدر به حاشیه رانده شده ، و به حدی سرخورده شده، که در موجودیت خودش هم دچار شک شده. به زبان دیگر ، پرچم نمایندگی جامعه ایرانی ، در دست کسانی ست که معمولاً بیشترین رل سیاسی را دارند ولی کمترین اثرگذاری را در لایه مدیریتی اعمال می کنند.

دلایلی ندارم که ایالات متحده(شاید محتاطانه بشود گفت غرب) از جنگ مذهبی-قومی در عراق خوشحال باشد ، بوش که ظاهراً اصلاً آمادگی چنین ضربه ای را نداشت ، ولابد گزارش مشاورین اش در خصوص بر لبه قرار گرفتن جامعه عراق ، به اندازه کافی نگران کننده بود ، حتی پیشنهاد ساخت دوباره این اماکن را داد.

از همه اینها گذشته ، هر کس این بمب گذاری ها را هدایت کرده، یک چیز برایش واضح بوده:

.جنگ مذهبی نتیجه طبیعی این بمب گذاری ها بود، احتیاجی به دفتر و دستک نبود که چنین پیش بینی بکنید.

خوب اگر این طوری دنبال مقصر بگردیم، فکر می کنید باید به چه کسی مشکوک شد؟

Tuesday, February 21 at 7:35 PM

Hypocrite

باید دیشب کسی را داشتید تا مثل من صدایتان کند که کمیسیون اروپایی دارد با وزیر امور خارجه دولت کریمه صحبت می کند، بیا و تماشا کن.با بفهمید سطح فهم صدا و سیما از آزادی رسانه چیست.

خیلی بامزه ، بود ، اول که جناب متکی را با انواع اتهامات بمباران می کردند، مترجم بدبخت مانده بود چه ترجمه کند.حتی وقتی نماینده حزب سبز ها، از اکبر گنجی و دیگر زندانیان سیاسی نام برد، به نظرم جناب مترجم رفته بود مرخصی ، بعد که دیدند دارد گند کار در می آید، مترجم که تا قبل از به من من افتاده بود ، بدون تعارف شروع کرد بافتن:

.وقتی که نماینده سبز ها حرف می زند، صراحتاً اعلام کردکه طرح روسیه را هم ایده آل نمی داند ، چرا که سیاست حزب مطبوع اش جمع آوری تمام جنگ افزار های هسته یست ، ولی خوب جناب متکی مثل اینکه در حال گل چیدن بودند، چون وقتی شروع به حرف زدن کردند، بهانه آوردند که شما چرا بقیه کشور ها را کاری ندارید؟!؟!؟

.نماینده انگلیسی(چون خود را معرفی نمی کردند، نفهمیدم متعلق به چه حزبی بود) ، به صراحت گفت که آژانس می گوید اعتمادی وجود ندارد ، مترجم که انگار دارد برای جناب متکی ترجمه می کند، برای اینکه به کسی برنخورد، ترجمه کرد: آقای برادعی ، «یه کمی» نگرانی هایی دارند نسبت به مسئله هسته ای

.وقتی که نماینده دیگری خیلی رک گفت که حرف های احمدی نژاد ، تمام اروپا را در نگرانی فرو برده ، مترجم خیلی بامزه ، شروع کرد به تعریف داستانی که از دوست ش شنیده بود، و بلند بلند می گفت که صدای او در پس زمینه شنیده نشود.

.وقتی که مدیر جلسه ، در انتهای صحبت ها ، اشاره کرد که ایران هسته ای در تقابل با جهان قرار خواهد گرفت . مترجم خیلی با مزه ترجمه کرد: آیا ایران می خواهد که در تقابل با جهان قرار بگیرد؟(انگار مثلاً دارد سفارش غذا می گیرد از روی منو)

خلاصه ، داشتم حسابی لذت می بردم ، که تازه جناب متکی ، که خیلی ادعای زبان اش می شود، شروع کرد به فارسی سخنرانی کردن، توجه کنید ، که تمام کسانی که صحبت کردند، گرچه زبان شان انگلیسی نبود، ولی عرف ایجاب می کرد،که به زبان مشترک حرف بزنند، ولی جناب متکی که در سخنرانی قبلی هم، در مقابل خبرنگاران، به نظر نمی آمد به جز کلماتی که طرف مذاکره کننده استفاده کرده چیز بیشتری بتواند بگوید، شروع کرد با مثال های عجیب و غریب فارسی ، مصیبت خوانی.

بی انصاف می گفت که حق به ما بدهید که از وضع حقوق بشر شما ، ما نگران باشیم!

می دانید وقتی اون خانم های موقر اروپایی نماینده که روزی18ساعت برای مملکت شان جان می کنند ، این ها را بشنوند چه لقبی را برازنده ما می دانند؟

Hypocrite

چون اگر مثل آدم ، می گفتیم که ما اصلاً حقوق بشر را قبول نداریم ، اقلاً

Honest

به حساب می آمدیم.آنها وقت ندارند که ایران بازی شان بدهد.طبیعی ست وقتی بروند و بخواهند رای بدهند ، این را مد نظر خواهند داشت.حالا می خواهد در موارد سیاسی رای بدهند ، یا در موارد دیگر.

البته همه این ها ، باعث نمی شد، شیوه حرف زدن استثنایی جناب وزیر از نظر «شکرشناسان» مخفی بماند، جناب وزیر ، مرتب افعال را اشتباه استفاده می کرد، اول شخص را به جای سوم شخص به کارمی برد این ادامه داشت.

خوب حالا شما بگید ، خوب نیست ازین برنامه های قشنگ ، تلویزیون مون پخش کنه ،مفرح و آزادی بیان بازی واز این قرتی بازی ها.تازه کلی زن نامحرم هم زیارت کردیم.

Saturday, February 18 at 4:16 PM

جا م جهانی ، نظام در کرنر ، بازیکنان در آفساید

خواندم که روزنامه ای آلمانی ، عکس فوتبالیست هایمان را کشیده که بمب بسته اند به خودشان و وارد زمیین فوتبال شده اند.

نگرانی ، وقتی چند برابر می شود ، که بدانید ، تقریباً همه فوتبالیست هامان(استثناء ها را فراموش کنید) از تحصیلا ت حداقل برخوردارند ، و گرچه انتظار هم ازشان نمی رود ، ولی در تشخیص و تمیز سیاسی هم نشان داده اند که همیشه ضعیف اند.این درست است که مردم عقربه سیاسی شان را با ساعت فوتبالیست هاشان تنظیم نمی کنند(نگاه کنید که در هر انتخاباتی ، طرف نامزدی رو گرفتند ، بیچاره شد) اما مشکل اینجاست که اینها نماینده ما خواهند بود در بزرگ ترین آوردگاه ورزشی جهان در سال جاری.

اضافه کنید این را ، به استفاده سیاسی از بازی فوتبال پرسپولیس و بایرن(که اصولاً بازی دوباشگاه ، نباید آلوده به سیاست شود، هرچقدر که بازی های ملی ، سیاسی ست) ، به آن شکل آبرو ریز و مضحک ، تا متوجه شوید ، چه سیرکی در پیش داریم در آلمان.

پرونده ایران ، قطع به یقین ، تا زمان بازی ها به نتیجه نمی رسد، حتی یک محاسبه سر انگشتی نشان می دهد ، به اوج خود خواهد رسید. قابل پیش بینی خواهد بودکه دولت ایران ، از این 3 بازی ( که حق بدون قابل صرف نظر کردن ماست) چه استفاده ها خواهد برد.همین طور می شود حدس زد در اردو ها، و در آلمان ، کمترین سخت گیری به تیم بشود(خبری از دعای کمیل و ساعت خواب زدن و قفل کردن در اتاق های شبانه نخواهد بود) تا شانس ایران برای برد بیشتر شود، به خوبی حدس می زنید، اگر شادی در پی باشد، کمترین برخورد با آن خواهد شد، برعکس ، بچه حزب اللهی ها را می فرستند میان مردم که احساسات را با پلاکارد و عکس و شعار ، به شادمانی تزریق کنند ، بلکه از لقاح اش ، بچه نامشروع مشروعیت اتمی ، زاییده شود.

با توجه به منع شدن رسانه ها ازبحث در زمینه پرونده ، و کلاً سانسور فراگیر ، تنها می توان به آرا کسانی که در دنیای مجازی می نویسند اکتفا کرد ،مجموع آرا را اگر بخوانید همه متفق القول اند ، که از دو شعاری که دولت احمدی نژاد انتخاب کرده ، یعنی خواستار محو اسراییل شدن، و بلند پروازی اتمی را حق «ملت» دانستن؛بخش بزرگی از جامعه ایرانی را هدف گرفته است: اولی ، اقشار محروم تر، حاشیه تر، و با زبان ابتدایی تر ، که دشمن خارجی براشان دلچسب تر است. و دومی اقشار متوسط ، که هویت طبقاتی خود را، با به قدرت رسیدن نامزد طبقه قبلی ، به شدت متزلزل می بیند ، تشنهء مشارکت سیاسی ست و تنها مجرایش را اعلام وجود از طریق موضع گیری بر سر مسئله اتمی می بیند، برای این طبقه اصلاً بعد اقتصادی قضیه مهم نیست، حتی عوارض این جاه طلبی نیز ، چشم های آگاهیش را باز نمی کند، پس نوشته های تخصصی این چند ماه اخیر، مبنی بر غیر اقتصادی بودن پروژه ، احتمال محالفت قدرت های جهانی و غیره، به گمانم ضروری ولی بی فایده بودند:ضروری برای اندکی از مردم که بر پایه «فکت» ها تصمیم می گیرند در کدام جبهه بیاستند، و بی فایده که اگر قرار به شنیده شدن بود، خیلی اتفاقات دیگر در تاریخ معاصر ایران نمی افتاد.

برگردیم به مسئله ، اگر و اگر ایران از گروهی به گمانم ، اصلاً قابل مقایسه با دو دوره قبلی نیست،بتواند امتیازی بگیرد، مثلاً از پس آنگولا بر بیاید، یا از مکزیک امتیاز بگیرد، خواهید دید که چقدر راحت می شود ، موافقت«علنی» با پرونده اتمی را چند برابر کرد، و از وضع اسف بار کنونی نجات داد.برای کسانی که هنوز فکر می کنند ، مردم ایران از سر عقل و بر پایه «فکت» تصمیم می گیرند، پاسخ روشن کننده خواهد بود.

در این وضع ، که از مردم نباید انتظار چندانی برای مداخله داشت ، از اهل اندیشه هم نفسی بر نمی آد، و صد البته بازیکنانی که همیشه ملبعه دست نظام بوده اند ، به چه کسی باید امید بست که پیش بینی روزنامه آلمانی درست در نیاید؟

Tuesday, February 14 at 7:51 PM

......

ننوشتن نشان به نتیجه رسیدن نیست.نگفتن نشان دانستن نیست.سکوت علامت رضا نیست.