<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

Bianconero

Wednesday, January 25 at 11:53 PM

چه نباید کرد

نصیحت عزیزی من رو به فکر وا داشت ، کمی تامل کردم .کمی هم به خوانده های اخیرم.

مهدی در سیبستان اش یک بار نوشت، انقلاب سکته ای بود که بقیه جامعه رو واداشت تا صبر کنند تا بقیه هم برسند.(نقل به مضمون)

با یک فعال دوران انقلاب که صحبت می کردم، که آن روز ها، اسلحه خریده بود که وقتی اوضاع بر «انقلابیون« تنگ شد برود در جنگل ها و چریک بازی در آورد ، و حتی رفته بود پاسپورت گرفته بود با شناسنامه بردار اش تا برود فلسطین آموزش نظامی ببیند، حالا می گفت، بعضی وقت ها آدم خودش رو به در و دیوار می زند که «اوضاع عوض شود» ، ولی نمی شه! ، غافل از این که اگه جای چند هزار چند ده هزار انسان دیگه هم کشته شن(لفظ فدا شدن رو درست نمی دونم،برا همین عوض اش کردم) باز چیزی تغییر نمی کنه.

البته که این چیزی ست که من هم متوجه اش شدم.یعنی برا کسایی که ناهنجاری های اجتماعی رو نمی بینن و می گن که اگه تغییری به زودی «ایجاد» نشه فلان می شه ، احساسم اینه که یا خودشونو زیادی بزرگ فرض کردن و یا تاریخ رو کوچیک دیدن.

در تاریخ بشری، موقعیت هایی پیش اومده که سرنوشت جهان(منظورم بشریت) در دست یک نفر بوده،ولی واقعاً نسبت به کل جمعیت انسان ها، از استثناء هم نادر تر است.در بقیه حالات، به جای حرکات جهشی و انفجاری، آدم ها فقط می تونن روی اهداف کوچک متمرکز شن، به شرطی که برای رسیدن به هدف بزرگ تر طراحی شده باشه.

اروپایی ها در عصر صنعتی شدن، گرچه اهداف به ظاهر کوچکی رو دنبال کردن(مثلاً ساختن موتوری که جای اسب بار بکشه) ولی بعد ها معلوم شد که اینها ملزومات تغییرات اساسی تر در سبک زندگی شون رو تشکیل می داده.

ژاپنی ها هم وقتی از سرکشی و اشغال کشور های همسایه بعد از واقعه هیروشیما دست برداشتن، در حالیکه این سنت همیشه شون بوده،به ظاهر به کاری غیر عادی مشغول شدن، تقویت بنیه های اقتصادی کشور ویران شده شون.ولی زمان نشون داد، که امپراطوری کشور آفتاب دوباره سر بر آورده، این بار در بازار بورس و سهام.

فکر کنم ما هم، باید کمی معقول اندیش باشیم، به واقعیت ها فکر کنیم.منظورم اینه که باور کنیم، تکیه موتور اصلاحات در ایران به جمعیتی ست که ، در بهترین حالت ، از آموزش بی طرف و کم خطایی بهره نبردن، بخشی از دوران بلوغ شون در سالهای استقرار جمهوری اسلامی گذشت و هرگز فرصت عرض اندام اجتماعی رو نداشتن.معلومه که وقتی بخوان در عرصه عمل وارد شن، چقدر هزینه های جانبی داره.این تازه قسمت خوب قضیه ست.بخشی که کلاً از معادلات اصلاح خواهانه دور قرار می گیره، یعنی جمعیت عظیم روستایی که حالا بخش قابل توجه شون به هم زیستی با حاشیه نشینی هم خو گرفتن، به هزار و یک دلیل که یکی ش درگیری دولت در جنگ و سازندگی بود، از تحصیلات و آموزش «بی طرف» و «کم خطا» و «متوازن» بی بهره بودن، با آنها چه می کنید؟

شاید بهتره پیدا کردن بقیه واقعیت ها رو به عهده خودتون بگذارم.

حرف هام نصیحت نبود، فقط فکر کردم که شاید جرقه ای باشه در ذهن بقیه که بیشتر «فکر» کنن ، که خودم بسیار از این جرقه های بلاگوژن فراوان تجربه کردم.

Friday, January 13 at 10:12 PM

پاسخ بدید و جایزه بگیرید:

. یک کشور هفتاد میلیونی ، با یک و نیم میلیون مترمربع مساحت ، سه میلیون مهاجر به دنیای مدرن ، 40میلیارد درآمد سالانه مفت،یک پرزیدنت سابقاً تروریست ، یک و نیم میلیون فقیر و مقادیر مشابه دیگری ارقام هیجان انگیز، برای میان بر زدن مسیر علم ، اصرار به وارد شدن به تحقیقات ویژهء اتمی داره، همه دنیا هم همین جوری، از سر عداوت و یا کم فهمی، باهاش مخالفن.برای رسوندن پیام این کشور به دنیاريال جا بهتر از زمین فوتبال پیدا نمی شه ، و تبلیغات گرافیکی که دیگه محشره.حالا فکر کنید قراره به زبان غیر مادری تون(یا پدری تون) می خواهید این پیام رو در ده پانزده کلمه منتشر کنید. فکر می کنید چقدر هیجان انگیزه این کار.

به نظر من که خیلی ، اون قدر که شما در همین ده کلمه مرتکب دو خطای فاحش(یکی املایی و دیگری دستوری) می شوید.

خوب راه حل چیست:

الف.یه عده رو همراه نویسنده پیام ، به جرم ایستادن (شایدم نشستن) جلوی امام عصر بگیریم اعدام کنیم(روش خلخالی-انقلابی)

ب. اصلا به روی خودمون نیاریم که چنین اتفاقی افتاده، تازه کلی متن بنویسیم بدیم دست پرزیدنت مون که در وصف اشکالات ساختاری زبان انگلیسی بخونه و پیشنهاد عوض کردن رسم الخط رو به عربی به جهان بده(روش هیاتی – احمدی نژادی)

ج.از نویسنده در یک مراسم رسمی از این که اشکالات زبان انگلیسی رو مطرح کرده تقدیر بکنیم و بدیم پرزیدنت مون نشان لیاقت رو سینه اش بچسبونه(روش حزب اللهی – عسگر اولادی)

د.بیانیه بدیم آصفی بخونه و حرکت شنیع رژیم صهیونیستی رو در تغییر امواج ارسالی ما محکوم کنیم.(روش مالیخولیایی-.....)

به برندگان ، بدون قرعه کشی جوایز نسبتاً نفیسی اهدا خواهد شد(از جمله تور سایت اتمی بوشهر، زیارت سایت نطنز ، و یک بلیط هواپیمایی های ایرانی(فرقی ندارن همشون می افتن))

خب حالا من یه عمر باید حسرت بخورم که نتونستم این پیام شریف رو که چند بار هم پخش شد،هر بار هم مزدک و عادل دوبله اش کردن (یعنی عادل نفهمیدکه غلط داره؟) ازش عکس تهیه کنم.قطعاً تلویزیون های لوس آنجلسی بازی رو ضبط کردن.شاید ام جام جم نشون بده دوباره.فقط کافیه نیگا کنید تا لذت ببیرید:

به جای

Definite

(مسلم)نوشته بودن

Definit

و به جای

Iranians

نوشته بودن

Iranian

شایدم من اشتباه کردم و اصلاً منظورشون ایرانی خاصی بوده که جمع نبسته بودن!

حالا خودمانیم کشوری که تابه این حد شایسته سالار، اگه دیگران ابراز نگرانی کنن، آدم نباید به حساب کینه شون بذاره؟

Tuesday, January 10 at 12:01 AM

پیش به سوی روباه

الان متوجه شدم که به خاطر لطف مخابرات که نت استات رو از فیلتر گذرانده و من بیچاره هم تحمل دوری این ستون های خوشگل اش را ندارم، سایت ام همش در آی ای نصفه بالا می آید ،ولی در موزیلا فایر فاکس مثل قره قروت دل فریب و کامل نمایش می یابد ، پس ای شیفتگان آی ای ، خورشید را گواه می
گیرم که در گمراهی به سر می برید، به سوی فایر آیید درا ینجا

فایر فاکس را بگیرید

Saturday, January 7 at 10:22 PM

«رویان» شناسی

لابد شنیدید که رییس مرکز تحقیقاتی درمانی رویان ، چند روز پیش بر اثر سکته قلبی ناگهانی درسن 44 سالگی در گذشت.

در خبر ها هم ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی پیام تسلیت رهبری را برای فوت وی پخش کرد.
اما برای خیلی از هم حرفه هایم هم این مرکز و فعالیت هایش ناشناخته است.

مرکز رویان و بحث های زیادی که پیرامون ارتباط ش با حلقه های قدرت بود، بیش از آن بود که نادیده گرفته شود.(پیام تسلیت رییس جمهور و بازگشت الهام برای شرکت در تشییع اش)
دیدن سیل تسلیت ها از سوی مقاماتی که کمتر به اهل علم وقعی می گذارند کافی ست که فکر «خودی»بودن وی برده شود.برای نظامی که مرتب به داشتن چنین فردی افتخار می کرد ، مطمئناً ضایعه بزرگی ست.

اما بسیاری از همکاران وی نظر دیگری دارند.دکتر ق. که همکار وی در بخش نازایی مرکز بود، تلاش های وی را کم نظیر می داند و به تلاش های بی وقفه وی برای قانع کردن محافل قدرت اشاره می کند.وی درگذشت اش را ضایعه بزرگی می داند ولی تاکید می کند که مرکز ، به فعالیت های موثر اش ادامه می دهد.

اما این فعالیت های موثر چیست:
در چند باری که مسئولین رویان در سیما حاضر شدند و به تشریح کارهاشان پرداختند، از دید یک پزشک باید بگویم که یک پروپاگاندای به تمام معنا بود.زمینه اصلی فعالیت رویان، محدود به «درمان نازایی» ست.که البته به پیشرفت قابل ملاحظه ای رسیده اند.اما صحبت از تحقیقات بروی سلول های اجدادی(1) و شبیه سازی(کلونینگ2)شاید فقط در لغت تبلیغات خلاصه شود. اصولاً تحقیق بروی سلول های بنیادی ، اگر هدف اش کار صرف آزمایشگاهی نباشد، علاوه بر داشتن یک محدودهء علمی وسیع(طوری که توسط دولت مرکزی و رهبران سیاسی مذهبی مرتب مورد تعرض قرار نگیرد) احتیاج به منابع تقریباً نا محدود مالی(مثلاً داشتن یک حامی فوق قدرتمند ، مثل غول های داروسازی سوییس و ایالات متحده) ، نیروی گسترده متخصص (مثلاً داشتن متخصصین کره ای) و حمایت تئوریک عالی دارد.به همین دلیل است که کشور هایی که به واقع در این زمینه فعال هستند، از انگشتان دو دست تجاوز نمی کنند(از این جمله کره ، ایالات متحده ، استرالیا و کانادا و اسراییل را می توان از بقیه متمایز کرد.)فقط بگذارید یک مثال بزنم تا کمی به عمق پرپاگاندا پی ببرید : در ایالات متحده از زمانی که امکان استفاده از سلول های اجدادی موجود در خون بند ناف جنین واضح شد، قبل از هم زایمان(در در آن کشور ها عمدتاً طبیعی انجام می شود) رضایتی اخذ می شود که برای مقاصد تحقیقاتی درمانی از این خون که به هیچ کاری هم نمی آید استفاده کنند(خونی که در بند ناف است، هرگز توانایی برگشت به جنین را ندارد و ب عنوان جزیی از یک زایمان طبیعی دفع می شود).بعد، همه این نمونه ها، مورد شناسایی و دسته بندی ، دقیق ، پرهزینه وکاملی قرار می گیرند و فریز می شوند(در دمایی که هیچ تغییر ساختاری نمی کنند،چیزی حدود منفی 180 درجه سانتیگراد).فکر می کنید ، اینکه ایران را به خاطر پیشرفت در زمینه نازایی همردیف کشوری این چنینی بکنیم ، انصاف است؟

از دید همکار دکتر آناتومیست مرحوم؛ این مرکز طبق آمار منتشره خود مرکز، جزو ده مرکزی ست در جهان که چنین دایره وسیعی درزمینه نازایی دارد، البته همین همکار به خوبی به محدودیت ها واقف بود:
اونقل می کرد ، که بر خلاف همه جای دنیا، که از مردان داوطلب ، با حفظ مراتبی ، اسپرم(سلول بارور کننده مرد که در مایع منی وی موجود است) دریافت می شود ، ودر فرآیند لقاح مصنوعی مورد استفاده قرار می گیرد، در ایران ، به دلیل مخالفت آشکار مراجع شرع ، چنین کاری حرام و غیر قانونی به شمار می رود و مرکز ، اصلاً در این زمینه(که اتفاقاً در همه دنیا بسیار فعال است) هیچ فعالیتی نمی کند.در رویان، از تخمک یا رحم زنان دیگر استفاده می شود تا برای زوج هایی که ناباروری دارند ، بچه ای که قانوناً به ایشان تعلق دارد را تولید کنند.اما این روند برای دهندگان چندان ساده و بی خطر نیست. دکتر همکار ، وقتی با این سئوال مواجه شد که چرا درایران از بانک اسپرم استفاده نمی شود ؛ نمی توانست نارضایتی اش را پنهان کند. به علاوه او در پاسخ به سئوال دیگری توضییح داد که دهندگان تخمک ، از طبقات محروم اجتماع هستند، پولی را به شکل رسمی از گیرندگان طلب می کنندو بسیاری شان به شکل حرفه ای اقدام به این کار می کنند ،چون به نظر وی حدود 1میلیون تومان برای هر سری تخمکی که اهدا می کنند ، رقم چشمگیری ست.اما وی روشن ساخت که طبق قوانین مرکز ، هیچ دهنده ای حق اهدا بیش از 3 سری تخمک در سال را ندارد(چیزی که در همه مراکز دیگر جهان هم به دلیل مضرات اش رایج است) و ادامه داد که این روش خطرات و مضرات اثبات شده ای دارد.

سوی دیگر قضیه که به نظرم از دیدخیلی ها پنهان مانده :
تحقیقات در هر زمینه ای ستودنی ست(.حتماً می دانید که حتی به تحقیقاتی به ظاهر بی ربط مثل شناخت کهکشان های دیگر ، به دلیل مصارف بالقوه آینده ای که حتی درزمینه ای مثل طب می توانند داشته باشند ، تحقیقات بنیادی می گویند.) اما در کشوری که وضع رسیدگی بیمارستان هایش ، مرتب از بیست سال پیش به این سو وخیم تر شده، و استاندارد های تامین اجتماعی اش ، با حتی کشورهای از خودش عقب تر در زمینه های دیگر ، قابل مقایسه نیست(مثلاً از لبنان بسیار بدتر است و تفاوت عمده ای با سوریه ندارد) ، به واقع این هم هزینه و تبلیغ بروی «باروری» ، چقدر توجیه منطقی دارد؟ شاید جهان بینی ها این اجازه را ندهد که این گونه که توضیح خواهم داد به موضوع بنگرید ولی خواهش می کنم ادامه دهید و بخوانید:
حس تولید ِ جانداری از جنس خود ، از دوچیز منشا می گیرد، اول خودخواهی پایان ناپذیر انسان و دوم جدا کردن خودی- غیر خودی . از دید من ، این دید مربوط به ساخت فرهنگی ست که موجودیت اش به شدت در دنیای مدرن زیر سئوال رفته است.به شما اطمینان می دهم که «هم خونی » کوچک ترین نقشی در چیزی که در پزشکی به پیوستگی(3) تعبیر می شود ندارد. به عبارت دیگر ، فقط کافی ست که با کودکی مدت طولانی را ، بدون این پیش فرض که او خودی نیست ، بگذرانید ، تا جدایی اوبرای تان ، مثل یک مادر و پدر واقعی تحمل ناشدنی شود.
در شرایطی که کودکانی کاملاً سالم ، بی سرپرست و در اوان طفولیت رها می شوند، برای تان دل پذیر است که چند میلیون تومانی خرج کنید و یک بچه که از نظر بیولوژیک شاید حتی خودی هم محسوب نشود داشته باشید و یا اینکه مسئولیتی سنگین ولی شیرین را بپذیرید و کودکی را که از نظر روانشناختی به وجود چون شمایی نیاز مند است با خود به خانه ببرید.
1.stem cells
2.cloning ( also Human Cloning)
3.Bonding:فرایندی که از اولین ساعات تماس مادر با نوزاد شروع می شود و در یک سلسله کنش-واکنش های پیچیده منجر به وابستگی دوطرفه در همه زمینه های زیستی و روانی می شود.

at 9:15 PM

مسابقه

فرهاد در وبلاگ مسابقه مقاله نویسی گذاشته
http://cigarpich.blogfa.com/

پیشنهاد من این است که شرکت کنید، هیچ معلوم نیست شاید مثل من شدید!!!