<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

Bianconero

Tuesday, June 27 at 10:19 PM

تاملی کوتاه

یک دوست ، مدتی قبل اعتراضی کرد که چرا حاضر به وحدت نیستم. نظرش برایم گرامی بود ولی ترجیح دادم فرصت بیشتری بدهم به وقایع تا اثرشان را بر ما بگذارند.
این همان کاریکاتور کذایی ست.
این هم متن آن دوست است که چون وبلاگ نداشت ، قرار شد در وبلاگ من مطرح اش کنیم.
این را بگویم که هر آنچه در متن می آید نظر اوست ، و اگر احیاناً چیزی خلاف مشی بنده یافتید ، بزرگواری کرده فرصت دهید تا بنده هم چیزکی در مورد اش بنویسم.
پیشاپیش از کامنت هایتان استقبال می کنم


نامه اي به دانيال

اين نامه فقط جهت اثبات حقانيت قومي تنظيم شده و هيچ قصد و قرضي در پي ان نبوده

در ضمن من وبلاگي ندارم اما اگه بخواهي در وبلاگ خودت از اين نوشته هاي ناچيز استفاده كني به شرطي كه در جهت همبستگي و دفاع از حق قوميتها باشد بنده موافقم و حاضر به هر گونه كمكي كه از دستم بياد هستم..

سلام خدمت دوست عزيزم دانيال خان

اميدوارم كه روزگارت خوش و زندگيت شاد باشد

در مورد اون پستي كه شما اونو نامربوط خوانديد ميخوام كمي بحث كنيم

اولا كه بنده با شما در مورد نامربوطبودن ان پست در نگاه اول موافقم مثل هر بيننده

ولي چرا اونو زدم؟؟؟

ببين دوست عزيز من اين بحثو تو نت با خيلي ها كردم ولي متاسفانه كمي منجر به سوتفاهم بين مناظرين شده كه البته اصلا در مورد شما راضي به وقوع اين چنين مسئله اي نيستم.

پس بحث ما اصلا ترك و فارس نيست!!!

بهتره كه بحثو از 2-3 دهه پيش تر شروع كنيم

بله زماني كه مناطق شمال غرب كشور از پايتخت تفاوت زيادي از هر لحاظ داشت

زماني كه از هر روستا تعدادي روانه تهران شدند.

نظريه اول فردي كه زبانش ترك يا آذري مسلما نمي تواند حق مطلبو مثل يه شهروند تهراني شيوا و رسا ادا كند مخصوصا اگه از روستا شمال غرب كشور اومده باشد پس حرف زدن و حركات اون شايد به نظر يك غير ترك تمسخر اميز ايد.كه از اين نظر مشكل از فرد غير بومي نيست چون اگه بگن با زبان مادري مطلبتو ادا كن او هيچ مشكلي نخواهد داشت بلكه به نظر من مشكل از فرد گيرنده است كه وضعيت فرد غير بومي رو درك نمي كنه

نظريه دوم عدم وجود فرهنگ زندگي مشترك اقوام كه باعث بروز مشكلات فراوان شده

در اين باره حرف زياده چون اصلا ما ايراني ها گروه گرا نيستيم و زود مشكلات خودشو نشون ميده

نظريه سوم حذف رقيب اصلي قومي توسط فارس زبان هاست كه وقتي رشد و توسعه شمال غرب كشور ديدند دست به كار شدند.با اين تفكر كه سوسكها سوسكمان نكنند!!!

و تعدادي نظريه هاي ديگه ...

باعث شد كه از زمان كهن زبان فارس مقدس و ساير زبانها و اقوام (ترك و كرد ورشتي و...) زشت جلوه كند

اين مسئله يا توطئه عليه اقوام با توجه به بوجه هاي كشور و برنامه هاي اتي دولتها و رشد كم اين مناطق نسب به ساير جاها قوت گرفت

مثلا شما در 100 يا 200 سال گذشته ايران شهرهايي چون تهران و تبريز و اصفهان شهرهاي مهم كشور بودند اما حالا ديگه كليه شهرهاي فارس نشين توسعه و رشد شان قابل مقايسه با شهرهاي ساير اقوام نيست؟؟؟

پس وقتي كه تمام محروميتها و سختيها ازان تركها بود

وقتي كه 20-30 سال تو فيلمهاي مختلف هر نقش زشتي مال ترك زبان بود

وقتي كه انواع جوكها در مورد تركها بود

وقتي كه جمهوري مال تهران و اسلامي مال تركها بود

وقتي كه....

روزي اين تبعيض ها منجر به رويدادي ميشود

بله برادر عزيز وقتي كه من آرزوي زندگي در شهر تو را دارم اما تو از شهر من متنفري پس عدالت رعايت نشده

اين بي عدالتي زياد است و بزرگ بزرگ براي من كه داخل ان هستم و كوچك براي تو كه خارج ان هستي

اين مسائل دست در دست هم داد تا مردم آذربايجان را تبديل به بشكه باروت كند

شايد شما هنوز به اين مردم حق باروت بودن را نمي دهي!!!

مردم كه هيچ راه دفاعي ندارد چه كند جز باروت شدن

بودجه كه دست او نبود

برنامه ريزي كلي كشور هم دست او نبود

او برنامه ريزي سينماي كشور را هم نتوانست عوض كند

او مجبور به خواندن و نوشتن فارسي بود اما زبان خود را به فراموشي سپرد

او مجبور به گوش دادن موسيقي غير بومي بود اخر رشدي در موسيقي خود نداشت

او راحت عاشق هم نشد اخر شور اسلام را در اورده بودند

او حتي جوك ساز خوبي هم نبود!!!

اما صبور بود و منطقي ولي هميشه از داخل ميسوخت

نمي دانم كه حال باروت بودن را به اين قوم محروم حق ميدهي؟؟؟

ولي صبر اين قوم توسط گستاخي بزرگي لبريز شد

چنان بزرگ كه در يك روزنامه بزرگ و مهم كشور اين قوم كه بحث فرهنگ و قدمتش لازم نيست توهيني ميكنند كه نوشتن اين نوع مطلب عليه امريكاي مثلا جنايتكار هم جرم دارد چه برسد عليه يك قوم ايراني كه...

بله اگر شما خودتان را يك آذري بدانيد و ان مقاله را بخوانيد هر چه قدر هم با فرهنگ و ازاده باشيد باز هم تنتان خواهد لرزيد

بنده تكه اي از مقاله و كايكاتور را به صورت عكس گذاشتم

1 روزبعد از چاپ اين مقاله اعتراض جمعي از دانشجويان به صورت تجمعي ارام داخل دانشگاه صورت گرفت

اما سالهاست كه به ما توجهي نمي شود

تا 10 روز بعد از چاپ مقاله توهين آميز چندين بار تجمع آرام و به روش اسلامي رخ داد

اما هيچ اثري نداشت هيچ مسئولي واكنش نداد روزنامه بسته نشد هيچ هيچ

حال اگر شما بوديد ساكت مينشستيد؟

اين بار مردم به پا خواستند نه آرام و به روش اسلامي اخر صبر هم حدي دارد

مي داني در مقابل مردم چه گروهي آمد؟ بچه هاي ؟؟؟؟ بسيجي روستاهاي اطراف شهر

اما زدن هر چي بچه بسيجي بود كله پا شد زدن هر چي يگان ويژه بود كله پا شد

از اتوبوس يگان تا انواع بانك هارو اتيش زدن و.....

------------------------------------------------------------------

ساعت:45/21

آذساو-تبريز:با وجود ريزش شديد باران هنوز خيابان هاي تبريز مملو از معترضين است،اکثر اماکن دولتي مورد هجوم نيروهاي ناشناس قرار گرفته است،طرز برخورد افراد با اين اماکن بسيار مشکوک است و به عقيده اکثر مهاجمان به مراکز دولتي لباس شخص ها هستند که بعد از ناکامي در کنترل اوضاع با خرابکاري و وحشي گري خواهان زير سوال بردند اعتراضات دموکراتيک مردم هستند،خبرهاي رسيده از اطراف شهر خصوصاًطرفهاي آبرسان ،نصف راه،اطراف بازار،و کمربندي(خيابان آزادي)حکايت از آن دارد که بعضي از اماکن دولتي در آتش مي سوزد.شيشه هاي اکثر ادارات موجود در مسير تظاهرات شکسته شده است.

با تاريک شدن هوا و ريزش شديد باران نيروهاي امنيتي و لباس شخصي در تلاش براي دستگيري مردم هستند.دفتر روزنامه ايران به شدت در محاصره هست.هنوز از تعداد افراد دستگير شده و زخمي شده هيچ خبر موثقي در دست نيست،اما تردد ماشينهاي دولتي به کلانترها و بازداشتگاه هاي تبريز نشان از دستگيري تعداد زيادي از هم مردم معترض هست.

گريز و بر خورد بين گروهاي محلاتي و نيروها در بعضي از مناطق از جمله طرف هاي نصف راه و قيرخ متر شنيده مي شود.

پيش بيني مي شود چيزي در حدود 200 نفر به شدت زخمي شده اند.اکثر زخمي شدگان به علت شلوغي و پرتاب گاز اشک آور گزارش مي شود.در بين اماکن دولتي بانک ها بيشترين صدمه را ديده اند.مردم به هنگام گريز از دست مامورين نيز شعارهاي ملي از قبيل تورک ديلي رسمي اولسون شنيده مي شود.

__________________

در اين مملکت دستهاي پشت پرده و نيز روي پرده اي هست که دايم در تلاش هستند تا به نوعي اختلافات قومي را تشديد کنند و به آن دامن بزنند .

گروهي خائن و رذل در ارگان هاي حساس کشور رخنه کرده اند که کارشان فقط توهين به ما شده ، از صدا و سيما بگير و ادامش رو برو .

شما را به خدا يک فيلم يا سريال ( يا حتي برنامه کودک ) ميتوانيد نشان بدهيد که در آن با ديده احترام و تکريم ، به ما آذربايجانيها نگريسته شده باشد ؟ هميشه آدمهاي لات و دزد و خلافکار و همچنين کودن و نفهم و کم هوش ، از ترک ها هستند .

چقدر بايد اين توهين ها و تحقيرها را ببينيم و در عين حال ساکت بشينيم و دم برنياوريم ؟

حرکت مردم ، تنها اعتراض به آن کاريکاتور نبود ، بلکه واکنشي در قبال همه اين تحقيرها و توهين ها و نيز اجحاف ها و تبعيض هايي بود که در حق ما صورت گرفته و ميگيرد ، ( که البته موضوع اجحاف ها و تبعيض ها ، خود درد ديگري هست ).

توقيف اين روزنامه ، بهترين کاري بود که ميشد انجام داد و اميدوارم که نقطه پاياني بر سياستهاي موذيانه و رذيلانه عده اي وطن فروش و نوکر بيگانه باشد ، چرا که اگر جلوي اين کار زشت روزنامه گرفته نميشد ، چه بسا در فردا و فرداهاي ديگر شاهد دهن کجي ها و نابخردي هاي عميقتر و وسيعتر از اين ميبوديم و بهاي سنگينتري را ( نسبت به شکسته شدن شيشه چند تا بانک يا به آتش کشيده شدن يک ميني بوس نيروي انتظامي ) ، نسبت به آن پرداخت ميکرديم .

اين كاريكاتوره فقط يه بهانه بود تا مردم اعتراض خودشون رو به سال ها ظلم و بي مهري در حق مردم شريف آذربايجان نشون بدن و واقعاً تشبيه كبريتي بر بشكه باروت كاملاً به جا است اگه مردم همون اعتراض خودشون رو در اوايل انقلاب در راستاي حمايت از آيت الله سيد كاظم شريعتمداري ادامه ميدادند و اون رو به سرانجام مي رسوندند ديگه قضيه به اينجاها نمي كشيد اون موقع شدت اعتراضات خيلي بيشتر بود و حتي مردم ايستگاه راديو رو هم تصرف كرده بودند و حال كار به جايي رسيده كه يه عده افراد معلوم الحال ميان و مردم رو به اسم ارازل و اوباش خطاب مي كنند و الحق كه اين لفظ ارازل و اوباش شايسته خودشون هستش كه اسم شريف مردي مثل كوروش رو هم يدك مي كشدند واقعاً براي اين جورد افراد بايد تاسف خورد در هر اعتراض و درگيري در هر جاي دنيا حتي در پيشرفته ترين نقاط دنيا مثل فرانسه و امريكا خسارات و صدماتي به امكان عمومي و خصوصي وارد ميشه و اين امري است اجتناب ناپذير ( و البته مورد تاييد هم نيستش ) و دولت و ديگر نظاره كنندگان انها را ارازل و اوباش نمي نامند كه اگر اين طور باشد بايد اعتراض ميليون ها ايراني و ميليون ها مسلمان در كشورهاي ديگر و حتي غير مسلمانان به كاريكاتوري كه براي حضرت محمد كشيده بودند رو در اين دسته قرار داد و انها را ارازل و اوباش ناميد پس اگر اينطور باشد حدود 70 الي 80 درصد ايران از فرقه شريف ارازل و اوباش هستند جالب است كه سال هاست حكومت فخيمه ايران هر گونه اعتراضي از سوي مردم را به ارزل و اوباش پيوند مي دهد پس اين * كس شعر نويش كبير هم عاملي دست نشانده از سوي اين حكومت فخيمه هستش كه اين طور به فرهنگ و زبان يك قوم مي تازد در كشور هاي پيشرفته دولت به جاي توهين به اعتراض كنندگان با انها از در مذاكره وارد مي شود تا علت اعتراض انها را بداند و در رفع ان تلاش كند ( مانند اعتراض چند ماه قبل مردم فرانسه )

اگر ما انقلاب سال 57 ايران را درست و حقيقي و نياز واقعي مردم بدانيم نقش ملت آذربايجان در پيروزي اين انقلاب از هر قوم و مسلك ديگري پر رنگ تر و مهم تر بود و اگر مردم آذربايجان در اين انقلاب دخالت نمي كردن محال بود كه به پيروزي برسد ( البته درستي يا نادرستي انقلاب و انحراف آن مورد بحث نيست ) هنوز هم يادم است كه راديو بي بي سي را كه گوش ميكردم و اعتراض مردم آذربايجان در زمان انقلاب به اوج خود رسيده بود تحليل گر سياسي برنامه گفت با سقوط آذربايجان تمامي اميد شاه براي برگرداندن ايران به نا اميدي ختم شد البته بگذريم كه از اين جمهوري اسلامي نو رسيده جمهوري ان متعلق به تهران است و اسلامي ان متعلق به تبريز و آذربايجان

در ضمن در راستاي *س شعر هاي اين عوامل خود فروخته كه مي گويند زبان تركي اصالت ندارد و گمان مي كنند فارسي زباني زيبا و شيوا هستش در حالي كه اصلاً زبان به حساب نمي ياد و لهجه هستش اونم از سي و دومين شاخه زبان عربي و فقط به انواع قوميت هاي رايج در اين مملكت تحميل شده است و نيز مردم شريف آذربايجان را ارازل و اوباش خطاب مي كنند.

پس از اون صداي غلط كرديم مسئولين در اومد از فرماندار بگير تا ريس مجلس و ....

تو صدا سيما هي از تركها تعريف و تمجيد شد و از نخبگان ترك قدر داني و موزيك آذري وهزار تا دسمال ديگه

ولي مردم باز ادامه خواهند داد انشا ا...

مسئله اصلي ما اين بود كه((هرايراني بايد احترام و حقوق ساير اقوام رو قبول كنه))

اگر اينو قبول نكنه پس ...

ولي اگر اين مسئله رو فقط تو بحث قوميتها مطرح كنيم ديگر به مردم كه گوش زد نمي شود و با اين نوع عدالت غريب مي افتد.

من هم با توجه به اينكه تو نت پاتوقم همون بحث پاكت پي سي هست اينو مطرح كردم

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بنده هم به نوبه خود اعتراض خود را نسبت به چاپ كاريكاتور و مقاله اي عليه ترك زبانها در روزنامه ايران رو در اينجا اعلام ميدارم و اين عمل عوام فريب را محكوم ميكنم.

امروز در تبريز نيز ساعت 4-6 عصر اين اعتراض به صورت جمعي اعلام شد

اما به نظر من پشت اين مقالات و مسخره كردن اقوام ,فكرهاي پليدي ست كه از تفرقه بين اقوام سود ميبرند

اين افراد توانايي ديدن برادري و دوستي اقوام نيستند اقوامي كه همه به يك خاك تعلق دارند

ايران

من اين پستو گذاشتم بگم كه نسل جديد ديگر عوام نيست ديگر خواب نيست ....

و نظر اينجانب اينه كه هر فردي از هر قومي كه باشه به هر زباني صحبت كنه در هر جايي كه باشه باز محترمه و اصلا هيچ كسي نمي تواند او را مسخره كند

دز ايران زمين كرد, لر, بلوچ, فارس, گيلكي, ترك, اصفهاني, مشهدي و... با هم برادرند

اميدوارم كه اين پست پاك نشه تا اينجا هم پيمان همبستگي مان تكرار شود

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اگه به پست من توجه كنيد حرف از همبستگي هست

چرا ما حق نداريم حتي بحث همبستگي اقوامو بين دوستانمان مطرح كنيم(مگه پست همبستگي چه ايرادي داره؟؟؟)

اگر من بخوام اعتراض كنم چيكار ميكنيد؟؟؟؟؟

خوب البته مدير شما هستي و حق داري هر پستي رو كه نا مناسب تشخيص دادي پاك كني يا دستور پاك بدي بنده درك ميكنم مسئوليت فورم با شماست ولي در مورد زدن اون پست بايد به من حق بدي چون من در راستاي حفظ همبستگي و اتحاد پست زدم و دليلش رو هم اوردم.



Thursday, June 22 at 10:50 AM

جبهه جدید

خبر حضور قاضی اسبق و دادستان حاضر جمهوری اسلامی در کمیسیون حقوق بشر ، هر قدر برای «ما» غیر خودی ها که از دیدگاه نظام ، عمله استکبار خوانده می شویم ، تفی در صورت است ، به نظر من ، برای جامعه جهانی نیز نشان دادن انگشت بی تربیتی ست.

ممکن است که جامعه جهانی ، برای حفظ موقعیت نسبتاً امیدوار کننده پرونده اتمی ایران ، به کل قضیه را نادیده بگیرد ، احتمالاً چنین خواهد شد . ممکن نیست که از قوانینی که مرتب در سیستم قضایی کشور های غربی تزریق می شود و به دادگاه هایش اجازه می دهد که به موارد نقض حقوق انسانی در خارج از مرزهایش رسیدگی و حکم با ضمانت اجرایی صادر کند ، علیه حضور یک مزدور استفاده شود. اما همه این باعث نمی شود که خطر حضور او را به جامعه جهانی یاد آور نشویم.

دادستان بلند پرواز تهران ، هرچقدر که از حضور در چنین مجلس پرقدری ذوق زده باشد ، نباید برای ما این تصور را بوجود بیاورد که هدف ، تنها تشویق او بوده است. دولت جمهوری اسلامی ، در حال مذاکره بر سر بقای خود است ، بقایی که به شدت با نظم نوین جهانی و آینده ء جهان در تضاد است. این را مسئولان جمهوری اسلامی به خوبی می دانند که تنها دلیل بقایشان ، در درون ایران نیست و دنیا ، مجبور به تحمل شان است. و به خوبی می دانند که آنچه در قبال سازش ، غرب طلب می کند ، استحاله خودکار نظام است . جمهوری اسلامی ، تضادی بنیادین با ارزش های جامعه مدرن و مدنی دارد. تمام انرژی دیپلماتیک نظام صرف به شب رساندن روز شده است ، به همین دلیل است که از اهداف دست نیافتنی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مستتر یا محرز است ، همچون کمک به همه جنبش های آزادی خواهانه ، رهبری مسلمین جهان و .. ، دیگر حتی نامی برده نمی شود.

اما همه این ها دلیل نمی شود که جامعه جهانی ، به خطری که جمهوری اسلامی بالقوه برای صلح دارد بی تفاوت باشد. کشور های ناقض حقوق بشر ، حتی در بدنه جدید شورای جدید التاسیس دیده می شود ، ولی هیچ یک جرات نکرده اند که یک « جلاد» و «مامور اجرای احکام» را به این شورا روانه کنند. همه اینها ، در یک جهت عمل می کند : بی مقدار کردن شورای جدید . جمهوری اسلامی ، با روانه کردن او جبهه جدیدی علیه جامعه جهانی گشوده است ؛ که به باور من ، هیچ کم اهمیت تر از پرونده اتمی اش نیست . شاید فقط چون رسانه ها تمرکز بی نظیری بر مسئله اتمی داشته اند ، مشکل بشود افکار عمومی غرب را به اهمیت اش متقاعد کرد.

فکر می کنم حضو آزار دهنده او را می بایست به رسوایی دیگری برای نظام تبدیل کنیم ، مهم نیست بعداً ایران به بهانه اش ، قطعنامه های آینده این شورا علیه اش را بی اعتبار جلوه دهد ، مگر قطعنامه های قبلی ، کمترین اثری بر عملکردش داشته؟ در عوض ، فکر می کنم اگر جامعه جهانی ، پیش از اینکه حضور او را رهن ادامه مذاکرات اتمی کند ، می بایست با خارج کردن موضوع از دایره «امکانات» و اشاره به استقلال شورا ، مانع پیشروی جمهوری اسلامی شود.

Friday, June 2 at 12:13 PM

سرگیجه 4

چند تا نکته را پشت سر هم می نویسم:

اول اینکه من وبلاگ زبان خارجه (گوش حسود هاش سنگین باشه ، شاید شروع به نوشتن به فرانسه هم کردم ، البته در آینده ای نه چندان نزدیک) راه انداخته ام ، امید است که این وبلاگ زبان خارجی ، هیچ سیاست خاصی را پیگیری نکنه و دریچه ای باشه به ذهن آشفته ء من

دوم اینکه جناب شیرزاد ، در جایی از یک مقاله شان در روز نوشته بودند :" قرار همه بچه ها این است که با امثال صدای آمریکا مصاحبه نمی کنیم" ، خیلی دوست دارم استدلال پشت این جمله را بدانم ؛ وقتی برای یک روزنامه فزرتی ، دو سال هست که مشارکت را پشت در نگه داشته اند و تلویزیون هم که آنها را کان لم یکن تلقی می کند ، می خواهند از کدام مجرا «اصلاحات» بکنند؟ وانگهی ، اگر ملاک آزادی رسانه باشد ، کدام آزاد تر است؟ صدای آمریکا یا مثلاً صدا وسیما؟

سوم اینکه ،پیشنهاد می کنم مقاله گنجی را با عنوان شرمنده از قورمه سبزی لیبرالیسم را بخوانید ،بالاخره یک نفر پیدا شد بدون تذبذب ، آشکارا از لیبرال دموکراسی در مملکتی دفاع کند که اصلاح طلب اش هم لیبرال را فحش می داند . اکبر در مقاله به خوبی نشان داده عیب کار مابقی جریان های موجود (شاید هم ناموجود) چیست : اینکه آنها حرف از اندیشه لیبرال می زنند ولی رویش اسم محبوب خودشان را می گذارند.

چهارم ، عجب نعمتی ست این

Software Piracy

از وقتی سرعت ارتباط اینترنتی ام کمی بالا تر رفته ( اینجا به اشتباه بهش می گویند اینترنت پر سرعت) امکان این را پیدا کرده ام که از سامانه های اشتراک فایل ، کلی کتاب های صوتی ( که به نظرم ، دلیل استقبال دوباره مردم به کتاب است یا خواهد بود) به چنگ آورده ام ، از کلاس های اولیه فلسفه تا کتب تخصصی خودم. خلاصه جایتان خالی

پنجم ، بحران بین المللی ایران ، خوشبختانه به مراتب ساکن و ساکت تر از دو ماه گذشته شده ، برای همین یه کم راحت تر می شه به اخبار گوش نداد.

ششم ، تیم ملی هم داره گل می کاره ها . این دفعه از انواع اش هم می کاره ، نمی دونم اینجا نظرم رو نوشته بودم قبلاً یا نه ، ولی همیشه از حضور مرد فارسی ندان کروات بر مسند مربی گری تیم راضی بوده ام ، دلایل اش متعدد است . قبول دارم که او کروات نمی زند تا ریاست فدراسیون را راضی نگه دارد و قبول دارم که با کاپیتان باید سازش کند تا بر سر کار بماند ، ولی خوب اینجا ایران است ، انتظار چه دارید ؟ از نظر من ، تا سالیان سال می توان او را در تیم نگه داشت ، حتی اگر ایران بد ترین نتیجه را در بازی های آلمان بگیرد. من ترجیح می دهم هر دفعه برویم جام جهانی و سه بازی را ببازیم تا اینکه همه اش هیاهو کنیم و هر بار در یک قدمی جام زانو بزنیم ، چون برای من ، وجهه حضور جهانی در بازی ها به مراتب مهم تر است .

هفتم ، مثل اینکه از فوتبال بیشتر از همه حرف داشتم . خوب شاید بعداً هر کدام را بیشتر توضیح دادم