فیلم کنستانتین را اگر ندیده اید و قصد دیدن اش را دارید،از خیر نوشته پیش رو بگذرید.
آنچه می خواهم بگویم؛ نقد هرمنیوتیک متون دین مسیحی نیست،مفروضات هم لزوماً از متون مقدس استخراج نشده.برداشتی ست که به من بیننده از دیدن این فیلم دست داده،خوشحال می شوم در اصلاح اش کمک کنید.
داستان فیلم روایتی منحصر به فرد از مسیحیت تبشیری ست.گرچه در طول داستان ،قوانین داخلی داستان،ریشه ای در خرافات و کاتولیسیسم دارد.جدای از بحث تکینیکی فیلم، فلسفهء فیلم چیزهای جدیدی برای ما که کمتر با مسیحیت آشنایی داریم دارد:
.پادشاه جهنم ، شیطان است ، نه خدا.بر اساس تئولوژی مسیحی ، پادشاهی خداوند گستره ای تا پای جهنم دارد،بعد ازآن است که شما تحت سیطره شاهزادهء تاریکی خواهید بود.این وجه ِ پُر رنگ ثنویت در مسیحیت است (جایی خواندم،فکر کنم در کتاب شجاع الدین شفا که ثنویت در مسیحیت، از آیین زرتشتی اقتباس شده).در فیلم وقتی قهرمان داستان به پیشواز مرگ می رود، شیطان بر بالین اش حاضر می شود تا جان اش را بستاند،نه عزراییل که در آیین اسلام فرشته ای مقرب است.
.فرشتگان در کار این دنیا ،مثل آیین اسلام دخیل شناخته می شوند.اما بر خلاف اسلام، که فرشتگان موجوداتی ناتوان به خطا و محبوب اند، در مسیحیت کاتولیک ،به خصوص تبشیری ها، مورد محبت بی قید و شرط خداوند بودن، اختصاص به انسان دارد.فرشتگان ، موجوداتی به ذات نیک هستند،اما جایز به خطا.در فیلم، مقرب ترین فرشته هم اگر آنچه شیطان قرآن کرد انجام دهد؛شایستهء مجازات است.اما حتی گناهی که انجیل به روایت یک مفسر فیلم آن را «بلیط یک سره و غیر قابل استرداد جهنم»می داند هم اگر از «انسان» سر بزند، در شرایطی قابل بخشش است.
.جهنم ، به دیدهء نویسنده فیلم، همین جهان است.تقریباً به نظر بعضی عرفای اسلامی که جهنم را در همین جهان نیز برپا می دانستند فقط از ناتوانی در دیده شدن اش توسط دیگران شکایت می کردند، نزدیک است.افکت های فوق العاده تصویری که برش های قهرمان به جهنم را نشان می دهد، بیش از همه این را واضح می کند.
.ابزار پاکی ، مثل اسلام ، آب ، نور،اوراد و صفحات متن مقدس است.این را در جای جای فیلم می توان پی گیری کرد.
.برخلاف اسلام که صریحاً به معامله جان خود با بهشت اشاره شده، در مسیحیت، برای خرید بهشت احتیاج به کار خاصی نیست.فقط نباید« گناهان نابخشودنی» مرتکب شد.
.معنای خیر و شر ، مانند اسلام، خیلی صلب و بی انعطاف تعریف شده است.مرز بین نور و تاریکی ،سایه روشنی ندارد.تنها خداوند پادشاه محبت است و نیکی.
اما اتفاقی که در انتهای فیلم می افتد پیام فیلم است:
کنستانتین که در عین رستگاری، زنده می ماند و دنیایی جدید را پیش ِ رو دارد.در نهایت می گوید:«خداوند راه هایی عجیبی را برای پیش برد امور بر می گزیند.
بعضی آن را می پسندند،بعضی نه.»
Bianconero
Monday, August 22 at 2:22 PM
کنستانتین
Unknown می گوید:
فکر کنم برای همه برنامه هست .
من باید میمردم ، دو بار.
که این رو بفهمم.
همانطور که کتاب میگه ، اون کارش رو به طریق اسرار آمیزی انجام میده.
بعضی ها دوستش دارن ، بعضی ها نه
~
© Daniel 2005 // Powered for Blogger by Blogger templates