<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

Bianconero

Saturday, July 2 at 12:43 AM

کازینو

بامزه است که هر دو سو،برای اثبات غیر دموکراتیک بودن طرف دیگر استدلال می آورد!این یعنی هنوز در فرهنگ سیاسی ما دموکراسی تعریف معین ندارد،بسته به این است که شما کجا ایستاده اید.کسی مثل دکتر ملکی اصرار دارد که نشان دهد دموکراسی فقط بازی صندوق نیست،و کسی مثل میری اصرار دارد که تلاش برای به قدرت رسیدن معین،و در همان راستا تلاش برای قدرت نگرفتن احمدی نژاد رفتاری دموکراتیک بوده است.ملکی عالی می گوید-چرا به فکر من نرسید؟- که اگر سقف برای مشارکت می خواهید بگویید،سقف 98% سال 58 است،هرچه کمتر شرکت کنند،یعنی از نظام بریده اند.از سوی دیگر مشارکت کنندگان هم چنان خواستار ارائه برنامه برای این وضعیت هستند،که البته از اردوی تحریم پاسخی نیامده.(نمی شود برای تحریم از بویکات استفاده کنم؟)

امروز هاشمی در نماز جمعه کلی داد و قال کرد که چهره مرا مخدوش کردند و این افراد را سه دسته کرد:کسانی که فریب خوردند(گفت بیایند عذر بخواهند،من خواهم بخشید) کسانی که با آگاهی چنین کردند که یا پشیمان اند و یا نیستند(اگر پشیمان اند ،هاشمی از حق اش صرفنظر کرده ،و اگر نیستند،هاشمی آن هارا به خدا حوالت داد)پس آی معینیان عزیز بشتابید که در رحمت تا همیشه باز نخواهد بود،هاشمی اگر آن قدر بد نیست که برای دفع خطر فاشیسم پشت اش بیاستیم،پس برای دفع خطر هاشمیسم هم می شود ازش عذر خواهی کرد،هرچه نباشد،معینیان بیش ازهمه« آگاهانه» به او می تاختند.

یک چیز دیگر هم معلوم شد،وزارت نفت هم چنان در اختیار تیم هاشمی خواهد ماند،حتی شانس این که برای پاسخ به وعده های پیش انتخاباتی ، حتی اسم خانواده هاشمی به عنوان غارت گران بیت المال مطرح شود،تقریباً صفر است.اصولاً هاشمی کسی ست که هر چه شما بخواهید می فروشد،اهل معامله است،حتی اگر وجه المعامله خون شهدا و یا آرا میلیونی باشد.رهبری و هاشمی هرچه تفاوت داشته باشند،یک نقطه مشترک دارند:امکان ندارد اگر این نظام ساقط شود،جان سالم به در برند.این را خود نیز معترفند،آن جا که می گویند:«حضرت امام فرمودند ،تا وقتی شما دو نفر با همید،جمهوری اسلامی به سلامت خواهد بود».این اشتراک عجیب،باعث شده که رهبری ،جز به تیم هاشمی برای مذاکره با خارجی ها به کس دیگری اعتماد نکند.هاشمی نظام را معامله نخواهد کرد،مگر اینکه راهی بیابد که فروش نظام برای اش مساوی انتحار نباشد(که فعلاً چنین است).از سوی دیگر هم هاشمی به راحتی از آرا دولت آبادی و نیکی کریمی می گذرد تا رساتر بگوید که او «ذخیرهء»نظام است.هاشمی در این معامله تضمینی که اگرچه ابدی نیست،اما فعلاً قابل اعتماد است(در حال حاضر،رهبری با رییس جمهور ذوب شده اش در ولایت،یک نفر به حساب می آیند،شاید اگر تاکسی هم سوار شوند،یک نفر حساب شوند) را به دست می آورد،که مبارزه علیه فساد ،و نه علیه هاشمی خواهد بود.

کابینه هم که فعلاً مثل ولایات زمان قجر شده،آن موقع هر والی که مبلغ بیشتری پیشنهاد می کرد،یک سال آن جا را در اختیار می گرفت،و چند برابر وجه الجاره را از حلقوم رعیت بی گناه در می آورد.حالا کمی تفاوت دارد،کسانی که جلوتر،از جیب ملت بی پناه رای در آوردند،حالا ادعای سهم دارند.فقط می ماند یک پیش بینی از طرف من:
من فکر می کنم رهبری محاسبات اش عالی بوده تا این جا،با دستی که کارت های خوب هم نداشت(فکر کنید شاه اش احمدی نژاد و بی بی اش فاطمه عالیا بوده!) بود،تمام شرط بندی ها را برده.او(یا اتاق فکر اش) خیلی خوب متوجه شد،جهان به خاطر شبح بمب اتم،در قبال رسواترین انتصابات هم سکوت خواهد کرد.او می دانست که اگر بلایی صد بار بدتر از حکم حکومتی هم سر مشارکت بیاورد،آن ها هنوز این انقلاب را ثمره عمر خود می بینند.از سوی دیگر روی «پاس کردن» نهضت آزادی و ملی مذهبی و دیگر خرده مخالف ها هم حساب کرد،و درست از آب در آمد،پیر پاتال ها عقل را هم تعطیل کردند و پشت حکم حکومتی ایستادند.او حتی وقتی با «کاره»ء هاشمی هم روبرو شد،خود را نباخت،و بدل اش را از قبل آماده داشت،به نظرم اگر انتخابات ورق بازی بود(و تقلب هم جزیی جدانشدنی از آن)،رهبری را باید برنده بزرگ آن دانست.اما پیش بینی ام؛
اینکه کسی دستی را می برد به معنای همیشه قهرمان ماندن اش نیست،رهبری از شعبده بازی هایی استفاده کرد ،که در آینده ای نه چندان دور می تواند علیه خودش استفاده شود:سپاه وارد بازی شده که اگرچه برای اش بی تابی می کرد،اما چندان تجربه اش را ندارد،اما با توجه به فرصت چهار ساله،و اینکه به قول واشنگتن پست،وعده های احمدی نژاد محکوم به شکست است،این احتمال را می دهم که سپاه قربانی بعدی مراسم انتخابات را از میان هاشمی یا رهبری انتخاب کند.می دانم بازم حرف هایم مثل قبل انتخاب احمدی نژاد شده،ولی گوش کنید:در ایران انتخابات واقعاً نیاز دارد که تنور اش گرم شود،اقلاً تا بحال رژیم احتیاجی نداشته که مثلاً مشارکت 30درصدی را 60 درصد اعلام کند(به استثناء انتخابات خبرگان رهبری که مردم اصولاً آن را انتخابات به حساب نمی آورند،رژیم هم حسابی رویش باز نمی کند).نمی گویم تقلب نشده،که به باور من در هر 23انتخابات عمر نظام شده،اما می گویم،هربار برای مردم بهانه لازم جهت رای دادن را فراهم کرده اند.یک بار «صدای پای فاشیسم»،یک بار حال گیری از ناطق و رهبری،یک بار پاسخ به ندای پیر جماران،وقتی هم قهر با اصلاح طلبان.به قولی که جایی خواندم –به خاطرم نیست کجا- به پایان ببرم: نظام عقاب هایی را پرواز داده اند، که در شکار کردن ،قهار ترین هستند،ولی آیا کسی توجه کرده که چه کسی می خواهد آن را از آسمان به زمین بنشاند؟

Post a Comment