به نظرم خیلی بد شد که معین رای نیاورد،نه اینکه او ضایع شد و یا معینیان نا امید شدند،بلکه حضور معین دارد روز به روز هزینه زایی اش را بیشتر به رخ می کشد.همه اش تقصیر معین نیست،اگر مشارکت این قدر معرفت نشان داده بود که به معین پیشنهاد سکوت داده بود تا اعلام رای خودشان،معین مجبور نمی شد در سه روز موضع اش را 180درجه عوض کند.
پیش از انتخابات دو تا حرف داشتم که وقت طرح شان نبود،حالا فکر کنم بد نباشد :
.وقتی بچه مثبت های معین مشغول تخریب هاشمی و طرفداران سوسولش بودند،فراموش کردند که این ها تفاوت شان با خودشان آن قدر نیست که با بچه حزب اللهی ها.فراموش شد که دموکراسی متضمن آزادی افراد است برای انتخاب روش زندگی ،مشروط بر بی آزار بودن برای «آزادی» دیگران است.حالا اگر احمدی نژاد آن طور که در پست قبل نوشتم سر کار بیاید،فکر می کنید که اشتراکات هر کدام ازین دو گروه با حزب اللهی هایی که نصف شب جلوی ماشین تان را با کلاشنیکف می گیرند چقدر است؟
.ما زمانی که «تاریک خانه اشباح» گنجی هاشمی را جلوی کوچک و بزرگ مردم سکه یک پول کرد،حسابی دلمان خنک شد،اما یادمان رفت که یا باید به فکر عمل قانونی علیه این جنایات باشیم (که عملی نبود،اصولاً فکر نکنم هاشمی با سال هایی که از عمرش مانده دست یافتنی باشد،حتی گنجی نیز امروز نوک تیز پیکان حق گویی اش متوجه وی نیست)،و یا آن را مهمل امتیاز گیری از هاشمی کنیم.اما ما چه کردیم؟ملتی که حقوق شهروندی اش از روز صفر نادیده انگاشته شده، در محیطی به شدت قطبی بزرگ شده که فریاد ها زنده باد و مرگ بر بوده،تحقیر هایی در سطح ناخودآگاه هر ساعت روحش را می خراشیده،انتظاری جز این نبود که او را به محاکمه و نه مورد بهره برداری قرار دهیم.برای افراد عادی از سنخ من ،این به بی سوادی سیاسی برداشت می شود،ولی برای سران مشارکت،بی کفایتی ست.هاشمی می توانست رلی را که با قربان صدقه امروز مشارکتی ها پیش کش اش می کنند را آن سال ها به عهده بگیرد.شاید من اشتباه می کنم،شاید از پشت پرده طبق معمول بی خبرم،اما امروز مشارکتی ها باید دلایل خود را برای برخوردشان با هاشمی توضیح دهند،نه برای این که تبرئه شوند،دیگر مشارکت (نه به عنوان تفکر اصلاح طلبی که دیگر مطلقاً حامل اش مخسوب نمی شوند،بلکه به عنوان «جریان سیاسی درون حکومت») میان مردم و عامه هیچ برتری اخلاقی بر کارگزاران ندارد،این البته از عواقب محتوم و نسبتاً بی خطر سیاست گری ست.این که مشارکت خرقه تزویر از تن به در کنند،پدیدهء میمونی ست.ایرانیان باید متوجه شوند،کسی به درون این حوض نمی رود و خشک بیرون بیاید،ذات قدرت فاسد ست نه افراد دارای آن .مبارک باشد.
یک چیز کوچک هم در مورد خود بیانیه معین:معین همه جا را با کلاس دانشگاه اشتباه می گیرد،این درست که هنوز بسیاری تفاوت شخصیت حقیقی و حقوقی به تعبیر معین،و یا حرفه ای بودن در عرصه عموم و داشتن مرزهای دیگر در حوزه خصوصی به تعبیر من،را نمی دانند.اما دیگر برای توجیه اشتباهی به اندازه شرکت در انتخابات که لازم نیست یکی بزرگ ترش را بکنیم!
Bianconero
Thursday, June 23 at 12:17 AM
آنچه باید گفته می شد
© Daniel 2005 // Powered for Blogger by Blogger templates