<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe", messageHandlersFilter: gapi.iframes.CROSS_ORIGIN_IFRAMES_FILTER, messageHandlers: { 'blogger-ping': function() {} } }); } }); </script>

Bianconero

Tuesday, June 14 at 11:48 PM

از فیلم های جدید چه خبر

این هفته علی رغم مشغله فراوان فرصت دست داد تا دو فیلم عالی ببینم.
اولی نامش بود «ماریا، سرشار از برکت» کارگردان امریکایی اش داستانی روایت می کند از دختری 17 ساله به نام ماریا(مریم) که از فقر و فلاکت زندگی در سرزمین مادری اش کلمبیا،در طوفان زمان، تبدیل به قاطر(صفتی که به حاملین مواد مخدر می دهند) می شود.داستان علاوه بر رنگ قوی انسانی جاذبه های روایی اش را هم حفظ کرده،طوری که شما حرکت بعدی را نمی توانید حدس بزنید.اما اوج فیلم در پوستر فیلم است.آن را ببینید ، چه چیز را در خاطر زنده می کند؟

Image hosted by TinyPic.com

کارگردان جوان فیلم گزارشی ساخته از زندگی قاطر ها،که ظرافت های منحصر به فردی دارد.کسانی که با حمل چند صد گرم هرویین در بدن شان، سعی دارند خانه ای بخرند،و یا خانوادهء بی سرپرستی را اداره کنند.غافل اند که چند گرم از آن می تواند برای شان مرگ آور باشد.

Image hosted by TinyPic.com

قوت فیلم اما در مواجه آن ها با امریکا،سرزمین موعود است.به قدری ظریف به مسئله نگریسته که اگر مهاجر هستید نمی توانید اقرار کنید که همان حس را از سرزمین جدید نداشته اید.فیلم برندهء جایزه تماشاگران جشنوارهء«سان دنس» شده،نوش جان اش،دیدن اش را شدید توصیه می کنم.

Image hosted by TinyPic.com


دیگری، اسم اش «سرزمین فراوانی»ست. کارگردانی به شدت هنرباز دارد.کارنامه اش این را می گوید.داستان در فقیرترین نقاط نیو یورک رخ می دهد.زمان داستان دومین سالگرد سپتامیر 2001 است.یک بازنشستهء ارتش،که به دنبال«تروریست های بالقوه» می گردد،در شرایط بد روحی ،با خواهرزاده ای روبرو می شود که بعد سال ها سرگردانی در دنیا،از اورشلیم به این جا آمده.او که در ابتدا حسابی از مواجه با دختر احراز می کند،به دلیلی با دختر هم سفر می شود.دختر جوانی که شدیداً مسیحی ست،و صلح دوست با دایی به شدت وطن پرست و غوغا سالار

Image hosted by TinyPic.com

.این «اتفاق» که این دو را به هم ربط می دهد،پیش بینی نشده است،اما «لانا»(دختر جوان) از آن برای نزدیک شدن به دایی استفاده می کند.ارتباط دختر با یک مسلمان پاکستانی و مرگ ناگهانی اش،در حالیکه مورد تعقیب دایی بود و مشکوک به تروریست بودن،عامل همراهی این دواست.صحنه های فیلم تکان دهنده اند.تقریباً تا سکانس پایانی شما اثری از شهر شیک و همیشه بیدار نیویورک نمی بینید.تنها زندگی بی خانمان هایی ست که البته اصلاً با وجود حضور در اغلب پس زمینه ها در چشم نمی زنند.اوج این فیلم به نظرم صحنه پایانی روز سفرشان است.دایی که متوجه اوج بدبینی خود شده، تلفنی دریافت می کند که ا و را فقط بیشتر شرمنده می کند،او مستاصل به سمت کافهء فقیری می رود که سر درش تابلوی مسابقات اتوموبیل رانی دارد «خط پایان»
این فیلم را هم اگر از دست دهید،آن دنیا مسئول اش خودتانید!

Post a Comment