(تیتر اقتباسی از «تماشاگران»از موفق ترین هفته نامه های دوران اصلاحات است.تیتر اصلی روز قبل بازی با بحرین همراه عکسی از دایی روی جلد هفته نامه بود)
اینم از حضور درجامی که یک سوم جمعیت زمین فینال اش را تماشا خواهند کرد.ایران در این دوره استحقاق صعود داشت و به طرز معجزه آسایی صعود هم کرد(خود صعود معجزه آسا نبود،اینکه ما لیاقت داشته باشیم و صعود هم بکنیم عجیب بود).
همان طور که در پست قبلی نوشتم مثل 8 سال پیش به تخیل بازی مان مقابل حریفان قدر ،و کسب نتیجه ابرومندانه خواهیم پرداخت.
رییس جمهور هم نشان داد که خیلی هم از ترک این صندلی خوشحال نیست،او کاری را کرد که در تاریخ ایران بی سابقه بود،حضور شخص اول اجرایی مملکت در یک بازی فوتبال.باز هم ،مثل دفعات قبل ازو تشکر کنیم(پیرمردی در شلوغی دیشب ،سرش را داخل ماشین آورده بود و می گفت دیگه نگید خاتمی هیچ کاری نکردا!اگه او نبود شما الان این قدر راحت با دوستان دخترتان شادی نمی کردید.من فقط توانستم بگویم:ما گفقتیم؟)
دیشب بعد بازی ،دو نکته بی نهایت بامزه دیدم:
.یکی اینکه زنده باد لاریغامی و سیمایش(نه صورتش).باورتان می شد در بعد پیروزی ایران ،تصاویر ورزشگاه،هرچقدر سانسور شده پخش شود؟و یا اینکه در کلیپ استریپ کمیکی همه اهالی فوتبال را دست بیاندازند؟از همه مهم تر آهنگ راک پخش کنند که خواننده به زبان انگلیسی نسبتاً بدون لهجه فارسی بخواند؟دست آخر باورتان می شد،پیغام رهبر را 3 دفعه برایتان دیکته کنند و پشت بند اش هرچه رهبر رویش نشده بود در پیغام بگوید در پیام رییس صدا و سیما (می توانید ارتباط او را با پیروزی تیم فوتبال پیدا کنید؟)بشنوید(ضرغامی افاضه فرمودند دشمن از هرچه که ملت را خوشحال کند ناراضی ست.بیست بار دیگه هم دشمن دشمن کرد تا ما مطمئن شیم،دشمن،نیروی انتظامی و قاضی مرتضوی و خیلی از سران جمهوری اسلامی اند.)
.دیگه اینکه،حضور ایران در جام جهانی قطعی بود،حتی معجزه هم جلودارمان نبود پس طبیعی بود که ما خیلی هیجان زده نشویم.اما خب شادی خیابانی جای خود دارد،با مزه بود که من هیچ علاقه ای به شرکت نداشتم ولی کلی چیز جالب اونجا دیدم.دوربین فلاش دار همراهم نبود وگرنه کلی عکس برایتان اینجا حاضر می بود.اما جالب بود که ملت حتی از تر کردن لب در انظار عمومی هم ابا نداشتند،برای لحظاتی باورت می شد ایران نیستی.از آن جالب تر خوی ایرانی هاست،یک بازدارندهء درونی داریم که دوست داریم خیلی کارها را در دایره ممنوع از نظر عرف نگه داریم،روابط نا مشروع شراب خواری و شادی بی قید،اما هر از گاهی خودمان این ها را می شکنیم،تا مزه قانون شکنی را بچشیم لابد.و با مزه اینکه وقتی می بینیم از ممنوع نبود این ها هم کسی آسیبی نمی بیند،ولی دوباره آن ها ممنوع می شوند.احتمالاً ما مبتلا به سندروم قانون شکنی حاد و گذرا هستیم که بدون درمان هم علاج می یابد و در اصطلاح طب،نیازمند درمان اختصاصی نیست،فقط اشکال اینجاست که ماموران انتظامی این را نمی دانند و به زور به درمان می پرداختند.دیشب اما داستان دیگری بود،پلیس راهنمایی دیگر به فکر حال گیری از کسانی که شادی می کردند نبود،و بی تبعیض قانون آمد و شد را اجرا می کرد.من هم که تا 12 در خیابان بودم خودم گشت ویژه و ازین کوفت و زهر مار ها ندیدم،بقیه هم که دیرتر برگشتند ندیده بودند.
خلاصه اش که دیشب جام را به سلامتی همه طرفداران فوتبال لاجرعه نوشیدیم.
Bianconero
Thursday, June 9 at 1:37 PM
جام را سر کشیدیم،تا آخرش
© Daniel 2005 // Powered for Blogger by Blogger templates