<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe", messageHandlersFilter: gapi.iframes.CROSS_ORIGIN_IFRAMES_FILTER, messageHandlers: { 'blogger-ping': function() {} } }); } }); </script>

Bianconero

Tuesday, June 7 at 11:00 PM

من تحریم نمی کنم

این را بخوانید ؛آقای محمدی که پیش ازین نوشته بودم نوشته هایش را می پسندم و ان را نزدیک به حقیقت می بینم،حالا به نظرم کمی تند رفته که می گوید :«تحریم تحصیل حاصل است».نه اینکه موافق تحریم باشم،اصلاً شایسته نمی بینم با ادبیات بعضا سبک بعضی خارج نشینان امت همیشه در صحنه را دعوت به چیزی بکنم.گمان من این است که مادامی که شما می پذیرید که در «جامعه»ای زندگی کنید باید عواقب تصمیمی که توسط جمع گرفته می شود را نیز بپذیرید.همان طور که شما اگر در ایالات متحده باشید،و کشور مادری تان تهدیدشود(مثل وضعی که ایرانیان در آن جا دارند)حق ندارید مثلا با این بهانه ، به القاعده کمک کنید تا اهداف امریکایی را هدف قرار دهد.شما پذیرفته اید که به آرمان جمع احترام بگذارید؛این البته هیچ ربطی به حق قانونی شما برای انتقاد و مخالفت با جمع ندارد.
آقای محمدی در توصیف فایده گرایانه تحریم آن را بدون دست آورد ارزیابی می کند،اما به نظرم هیچ کس نمی تواند در مورد فواید قطعی و یا حتی در مورد تمام فواید تحریم نظری بدهد چون :
.تحریم تا به حال به عنوان یک حربه برای دست یابی به حقوق شهروندی،حداقل درعمر نظام جمهوری اسلامی امتحان نشده
.کسانی که عدم شرکت 35% واجدین شرایط را در انتخابات مجلس هفتم ،تحریم می دانند،بی انصافی می کنند.بهنود چندی پیش در مقاله ای نوشت که کل کسانی که رای می دهند(تصور می کنم جز رفراندوم ها،حضور 85% واجدین شرایط به معنای کل مردم است.چون اصولا آمار ها اشکال دارد،یا عده ای به دلیل عدم دسترسی به صندوق و هزا ردلیل دیگر شرکت نمی کنند.پس فکر کی کنم باید همیشه یک رقم فرضی در ذهن به عنوان کسانی که شرکت می کنند و نه واجدین شرایط ،داشت تا پیش بینی ها به واقعیت نزدیک شود) 35% حتماً رای می دهند و احتمالا به نامزد محافظه کاران را ی خواهند داد.الباقی 50% باقی مانده نیمی طرف دار تحریم بلاشرط اند و نیمی طرف دار اصلاح طلبی مدل اسلامی.می گفت اگر یکی از دو گروه دیگری را متقاعد به اتحاد کند،مهم نیست روی کدام گزینه،می توان گروه 35% را کنار زد(بماند که آنها کنار برو نیستند).البته او معتقد بود که با توجه به زمان اندک(وقت نگارش مقاله فروردین بود) چنین اتحادی دور از دسترس است.خوب ظاهراً پیش بینی مسعودخان در این مورد درست بوده.می خواهم بگویم که ما اصلاً به صورت دادن تحریم نزدیک هم نیستیم،برداشت من از تحریم ،عدم مشارکت اکثریت مردم است
.تحریمی ها ،که طیف وسیعی از شلوغ کاران و کارناوالیست های مثلا چپ خارج نشین تا اکبر گنجی به عنوان سقف تحول خواهی درون ایران، را در خود دارند و این کم لطفی ست که مثلا پاسخ فراخوان تحریم گنجی را از استدلال های سلطنت طلب های بیرون ایران استخراج کنیم،چیزی که به فراوانی دیده ام.در اغلب مقالات «برای» انتخابات(به نفع انتخابات)اغلب سعی می شود که کمیت دلایل بالا برود نه کیفیت شان،به همین دلیل گاه استدلال های سلطنت طلب ها در پاسخ به مثلا زید آبادی نقد می شود.در این مدت من فقط یکی این جا ویکی در شرق به قلم تاج زاده دیدم که با منطق گنجی را نقد کرده بودند.بقیه به حرف گنجی که گفته بود بی رحمانه نظرات ام را نقد کنید کمی بی توجه بوده اند لابد.
.تحریمی ها(معقول هایشان را می گویم)،اطمینان دارند که با طلاق گرفتن اصلاح طلبان از قدرت،آنها می توانند برای آینده شان برنامه های وسیع ،از حضور گسترده در بطن جامعه تا سازمان دهی حزب شان را انجام دهند.نداشتن مسئولیت همان طور که در پایان دههء اول زندگی نظام باعث تقویت فکری نظری ایشان شد(از جوانان تند روی اشغال گر یک سفارت خارجی ،دیپلمات هایی ساخت که روابط خارجی ایران را به نظرم زیر و زبر کردند) امروز هم احتمالاً می تواند باعث پیشبرد قدم دیگری در تبدیل ایشان به یک حزب سیاسی واقعی و ارتقای شان از «یک جریان سیاسی درون حاکمیت» شود.یگانه پاسخ به این پیشنهاد را تاج زاده داد که توسط احمد فعال به «اصالت بخشیدن به قدرت به سبک ماکیاولی» تعبیر شد.تاج زاده اینگونه بحث می کرد که غیابشان در بدنه قدرت باعث نابودی نهاد های مدنی می شود که به زحمت ایشان تولید شده.من اما فکر می کنم،اولاً انچه انها افریدند ،نهاد اجتماعی نیست،شعبه های نمایندگی حاکمیت است که از خود حاکمیت به مردم نزدیک تر است ،اما راه درازی تا عرصه اجتماع دارد.دوماً تا مردم به ضرورت نهاد های اجتماعی پی نبرند،مثل آوردن ماشین برای ملتی ست که هنوز با درشکه سواری مشکل دارند،این همان بحث قدیمی مدرنیزه شدن و مدرن شدن است.مردمی که هنوز داشتن حسینیه را به بنیاد خیریه و عام المنفعه ترجیح می دهند،حتم دارم هیچ وقت به نهاد های اجتماعی به عنوان یک ابزار شناخته شده و کلاسیک استیفای حقوق مدنی نمی نگرند.نهاد های اجتماعی بنا به درک ضرورت شکل می گیرند نه به سفارش اصلاح طلبان
.هدف از تحریم ،اصلاً به نظر متفکران اش ، این نیست که از نظام حاکم مشروعیت زدایی شود.کوس رسوایی جمهوری اسلامی به نظر من با افشای قتل های زنجیره ای زده شد.مردم ما پر توقع و مادی گرا هستند(نگاه کنید به شعار های نامزد هایی که اجازه دادن شعارهای سیاسی ندارند)اما برای من هم عجیب بود که تایید رسمی قتل ها و عذر خواهی خاتمی،چه تاثیر شگرفی در تقدس زدایی از چهره رژیم داشت(این از آن کار هایی ست که به خاطر اش همیشه از خاتمی به احترام یاد خواهم کرد).اینکه طرف داران مشارکت در انتخابات ،چنین دلیلی را برای تحریم ناکافی می دانند،کاملاً به جاست،اما ناشی ازین است که سخن خارج نشینان را برای تحریم معیار همهء انها می دانند
.تحریم،از نظر پیشنهاد کنندگان داخلی اش، اولین گام برای ساکت کردن نظامی ست که خود را پشت قبالهء مردم می داند.تحریم از نظر ایشان پایان کار ما با انتخابات نیست.آغازی ست برای اینکه در کشور همیشه انتخابات باشد(نقل از ابطحی)یعنی سران نظام باید همیشه در این حالت خوف و رجاء(که اگر به سادسیت بودن متهم نکنید،من از آن لذت می برم) از ارادهء جمع باشند.یعنی شما باور می کنید که فراخوان گنجی به تحریم معنی اش شرکت نکردن در هیچ انتخاباتی ست؟
خلاصه اینکه به نظر من،اهداف تحریم قطعیت ندارد،اما به شرط عملی شدن(اتحاد 50%)،دست آوردی ارزشمند تر از چانه زنی 4سالهء معین(انچه وعده اش را داده) دارد.احتمالاً مثل دوم خرداد برای نیرو های تحول خواه عمل می کند: رهبری را هم تحول خواه می کند(به ظاهر).به احتمال بسیار زیاد شوکی به محافظه کاران و تند رو های سپاهی مانند آنچه دوم خرداد وارد کرد می کند.شاید حتی دیدگاه حکومت های دنیا را نسبت به معامله با نظام عوض کند،و تقریباً حتماً نگاه مردم دنیا را(مانند دوم خرداد) به سوی مردمی که بزرگ ترین درد شان در خارج از کشور ناشناخته بودن و بعضاً با تروریست های عرب یکی دانسته شدن است، می گرداند.معین تیمی به مراتب قدرتمند تر و با تجربه تر از خاتمی دارد،اما مشکل سر این است که حاکمیت به معین مثل واکسن خاتمی نگاه می کند(واکسن به فرم ضعیف شدهء یک جرم گفته می شود،که تقریباً همیشه در طب،مصرف اش در بعد از ابتلا ، بی ارزش است.)،به عبارتی دیگر ،تقریباً مطمئن هستم انتخاب معین ، هرگز شوک دوم خرداد را به آنها وارد نخواهد کرد.انها مجلسی را در اختیار دارند که خدا را هم بنده نیست.انها غیر دموکراتیک ترین اعمال را توسط بازوی های رهبری یعنی شورای نگهبان و ائمه جمعه صورت داده اند و کسی معترض ایشان نشده،چه دلیلی هست که حالا بنشینند.از همه مهم تر اینکه،من تقریباً مطمئن هستم که معین نخواهد توانست پرونده هسته ای را از دست ایشان بگیرد،نه اینکه نخواهد ،طرف خارجی حاضر نخواهد بود تیم معین را به رسمیت بشناسد،وگرنه انصاف بدهید،در شرایطی که وزن سیاسی تیم کنونی مذاکره با کسی مثلاً به اخم رویی(اما به نظرم با متانت و قابل اعتماد تر) کمال خرازی (که بازوی سیاست خاتمی و سمبل اعتدال سیاسی وی هست) برابر باشد،کی دنبال موسویان می رود؟اروپا مجری مستقیم سیاست ایالات متحده در برابر بلند پروازی اتمی ایران شده است،و طرف امریکایی به خوبی می داند ایران سرزمین استعاره و کنایه هاست،در ایران هر که ادعای داشتن کمترین تاثیر را دارد،معمولا حرف آخر را می زند،پس انها به تیم معین که تا این جای کار جز حرف چیزی در چنته ندارد،برای پرونده ای به حساسیت این ،اعتماد نمی کنند.
اما مکرر کنم،من تحریم نمی کنم،اصولاً تا به انجام داشتن کاری مطمئن نشوم،«دیگران» را به آن دعوت نمی کنم،چون مسئولیت شان را بر شانه خواهم داشت.فقط می گویم کسانی که مخالف تحریم هستند،باید در انتخاب حریف نظری(کسی که می خواهند به انتقادات اش از شرکت در انتخابات پاسخ بدهند) کمی بیشتر دقت کنند.

Post a Comment