عکس های مهر را از «اجتماع هواداران هاشمی»دیده اید؟به نظرم گویای همهء مولفه هاییست که عامه برای رای دادن به رفسنجانی می آورند.اشتباه نکنید،در همه جای دنیا مرسوم است که طرف داران یک کاندیدا بیرون می آیند و جشن خیابانی می گیرند،اما گذاشتن پا بیرون از پنجرهء ماشین،ردیف کردن ماشین های گران قیمت به سبک
CarShow ها،تقریباً گویای تصورات این طیف از ایرانیان است.شاید عکاس زیادی مغرضانه عکس گرفته و فقط «ناهنجار»ی ها را نشان داده ولی بهر روی،من عامه (و نه اصلاح طلبان دیروز که امروز به کارگزاران پیوسته اند)را که هاشمی خواه شده اند اینگونه دسته بندی می کنم:
.گروه نوکیسه ای که با هاشمی و به لطف رانت دولتی اش جان گرفت،این ها مهندسینی بودند که اگر هاشمی نمی آمد،شاید هرگز در صحنه سیاسی فرصت عرض اندام نمی داشتند،این ها با ورودشان بوروکراسی را در بازخوردی دوگانه بوجود آوردند وشدت بخشیدند،با ظهور ایشان بود که مفهوم شهروندان درجه دو ،هویت اساسی یافت،اینها حامی قوانینی بودند که دستگاه دولتی را فوق العاده وابسته به رشوه می کردو در عین حال انجام امور «خودی»ها را به غایت آسان.آن ها باید هم از ورود هاشمی خوشحال باشند،برای ایشان هاشمی یعنی پارتی بازی در حد اعلایش،بریز و بپاش سلطنتی و خیلی خوشی های دیگر
.بخشی از فسیل ترین آیات عظام (امثال حسنی و مهدوی کنی) خواستار حضور وی هستند،که البته بخشی به خاطر کیفیت روزگار هاشمی ،آنطور که در بالا گفتم،امکان حضور اقتصادی فرزندان شان را فراهم می کند،به هر حال هاشمی تنها بازمانده از «آخوند های انقلابی» ست،اگر کروبی را به دلیل خصوصیات ویژه اش مستثناء کنید.برای ایشان هاشمی یعنی منبر های چند ده هزار نفری و دستگاه گل و گشاد «دفتری بیت » برای یکایک ایشان...
.بخش هایی از رای های ثابت محافظه کاران ،تقریبا صرف نظر ازین که رقیب که باشد،همیشه برای هاشمی خواهد بود،این گونه افراد،میانگین سنی 50 سال دارند،اغلب متعلق به بازار و یا حاشیه شهر هایند و پیوند عمیقی با وجهه روستایی شخصیت هاشمی دارند(انجا که هاشمی مثل آخوند ها برای شان حرف می زند و مرتب به گوششان می خواند این حکومت ضامن آخرت ایشان است)اینان هنوز تکیه زیادی بر سیستم معتمد و قبیله ای برای انتخاب «اصلح»دارند. برای ایشان حضور هاشمی یعنی رد شذن به سلامت از پل صراط، آسودگی از اتش جهنم
..گروهی از جوانان،که از طبقه متوسط هستند،اینها تمام عمر از طرف خانواده از هر گونه فعالیتی منع شده اند(از روابط آزاد با جنس مخالف تا اعتراضات سیاسی)،اینها ناخواسته میوه مدیریت غلط هاشمی در عرصهء فرهنگ هستند،در نهایت بی شکلی و بی جهتی هستند،از نظر رفتار شناسی هنوز 15ساله اند(هنوز به «اکتشاف جنسی» تمایل نشان می دهند و هنوز واکنش هایشان فاقد عقلانیت نسبی ست).عکس های اینجا بیش از هر چیز چهره شان را پیش روی ذهن شما می گذارد(با تشکر از وبلاگ روزبه)،در زمان هاشمی این تصور غلط که خانواده هدف اش آسایش فرزند است تزریق شد،شاید اینها نتایج رقت بار چنین تجویزی هستند. برای این ها هاشمی یعنی ادامه رفتارهای بچه گانه،خوش گذرانی،ازین پارتی به آن یکی،بدون قبول مسئولیت فردا
.بخش هایی از جوانان از طبقات نسباتاً محروم شهری و تقریبا تمام روستا نشینان دور دست:این ها در دوم خرداد رای دادند،بنابر این جزو «اکثریت خاموش»محسوب می شوند،اما نمی توان آن ها را در دسته یا حزبی آورد،به واقع این ها هیچ نماینده ای در حاکمیت ندارند.شاید اگر حزب در ایران به رویا تعبیر نمی شد،احزاب میانه راست و یا میانه(مثل حزب کارگر بلر در انگلستان و یا با اندکی ارفاق حزب جمهوری خواه کنونی ایالات متحده) ،می توانستند روی رای این دسته حساب باز کنند.امانبود احزاب این فرصت را پدید آورده که هاشمی از رای این دسته مطمئن باشد،این دسته مرده هاشمی را ارجح به زنده قالیباف می دانند(چون از نظر ایشان ،وی حکومتی نیست)،این ها روی ارابه اقتصادی هاشمی راحت ترند تا روی قطار بازاری لاریجانی،و از همه مهم تر این ها در پیاله هاشمی عکس رخ یارمی بینند.هاشمی برایشان نماد تمام اقتدار نداشته ایرانی است.
اینکه بر حسب جغرافیای جمعیتی آن ها را از هم جدا کنم ، و یا مثلاً بگویم هر یک چه قاچی از جمعیت ایران را می سازند،احتمالاً فقط حدس و گمان خواهد بود و از عهده ام خارج.اما پیش بینی کلی من این است:
عقربهء مشارکت عمومی با احتساب در خطر بودن اسلام و انقلاب ،روی 60% تنظیم خواهد شد.گرچه باور دارم رقم واقعی اش از 45% پایین تر نیست.
احمدی نژاد،رضایی ،مهر علیزاده و کروبی وزن شعر هستند،هنوز پیش بینی اینکه کدام یک شرکت می کند و کدام به نفع دیگری کنار می رود مشکل است.اما در نتیجه تاثیری نمی گذارد.
لاریجانی و قالیباف نامزد های واقعی دفتر آقا هستند،در عمل من انتخاب هردو را یکی می دانم،چون نمی توانم یکی را به «بیت» از دیگری نزدیک تر ببینم.آن ها حداکثر 15% آرا را از آن خود خواهند کرد(از 60% مصلحتی)
معین و هاشمی به دور بعد خواهند رفت،اما اطمینان دارم که هاشمی در دور اول آرای اش فزونی دارد.بنابر این معین نخواهد توانست که صندلی داغ ریاست را از آن هم فکران اش کند،مگر اینکه تمام نیرو های مخالف را مجاب کند ،حضورش مفید تر از هاشمی ست،به زبان ساده تر باید نشان دهد که عرصه در بدترین شکل اش ،انتخاب بین عقب گرد و درجا زدن است.این حالت خیلی غیر محتمل است(با توجه به رفتار تیم معین) اما از نظر من صفر نیست.بگویم که اگر چنین وضعیتی(که از نظر من خیلی احتمال اش ناچیز است)من به معین در دور دوم رای خواهم داد.
Bianconero
Friday, June 3 at 2:12 PM
کی پسته می خوره؟
© Daniel 2005 // Powered for Blogger by Blogger templates