<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe", messageHandlersFilter: gapi.iframes.CROSS_ORIGIN_IFRAMES_FILTER, messageHandlers: { 'blogger-ping': function() {} } }); } }); </script>

Bianconero

Tuesday, May 24 at 1:27 AM

این گروه خشن

باید ببخشید که من این قدر از دار دنیا عقب هستم،مشغله است دیگر.
می خواستم در مورد حرف های تند رضا خاتمی بنویسم که در اهواز زده.که به این برخوردم.حتما نظرات صوتی را گوش کنید.
خب حالا دیگه همه چی به کَرم آق رضا بستگی داره:لازم نیست بگردم و شستاد تا لینک از تاج زاده و معین تا رضا خاتمی بیاورم که بفهمید منظورمو.
اینو همه شنیدید:«حکم حکومتی را قبول نداریم»
حالا اینو بخوانید وبه اینها فکر کنید:
.اصلاح طلبان پیشرو،کلی حرف زدند،بحث کردند،به چالش کشیدند.اما تُرد و شکننده بودن این جنبش در مقابل امواج سهمگین تحجر سیاسی خیلی زود رخ نمود،دولت اصلاح طلب خاتمی سقط زودرسی را تجربه کرد که باعث مرده دنیا آمدن جنین نارس «پیشرو»شد، همان طور که داور نبوی غیر مستقیم در طنزی مربوط به ریاست جمهوری به رشته تحریر در آورد و علی رضا نوری زاده به شکل نوستراداموسی پیش بینی کرد، .تا بدین جا هیچ ایرادی ندارد.مشکل از واکنش اصلاح طلبان شروع می شود:دکتر معین(همه جای مقاله منظور از معین ،تیم اوست) که حتی در میان جوانان وبلاگ نویس حاضر شد،به محض برخورد به دیوار صلب«رژیم حقوقی» باز سریع همراه تیم محترم شان به پشت پرده تشریف برده اند تا لابی های نیمچه حزبی-نیمچه قبیله ای از تور تنگ شورای «نگهبان قانون اساسی» به سلامت عبور کند.نشد،خرسند هستم که تراکت تبلیغاتی معین نشدم،چون وظیفه می دانستم اگر حداقلی از آزادی در انتخاب فراهم شد(تایید صلاحیت تمام ثبت نام کنندگان مطرح،این فرض را محقق می کرد)،به شرط وجود کاندیدایی که حداقلی از تفاهم را با برنامه هایش(و نه خودش) داشتم،در انتخابات این نظام برای اولین بار(اینکه چرا اولین بار، را در وقتی دیگر خواهم گفت) شرکت کنم.با حرف های فلفل نمکی(اتشین و در عین حال ملیح) معاون اول رییس جمهوربر باد رفته،اندکی امیدوار شدم،معین با تمام مشکلاتی که با تیپ اش و منش اش داشتم،در صورت در اختیار داشتن فضا،به نظرم می توانست بخشی از مطالبات مرا از حاکمیت طلب کند (نه لزوماً وصول کند).اما موکد کنم،با توجه به آنچه گقته بود،نه صرفاً خیال بافی و نظریه پردازی.حالا معین می بایست نشان می داد چه قدر از آن وعده ها را توان پاسخ دارد،نمی گویم شلوغ می کرد ،درخواست اعتصابات و غیره(که خوب می دانیم از عهده اش خارج است)می کرد،اقلاً یک نامهء خشک و خالی می داد،فقط از ناراحتی اش می گفت،آنها که او را «رد» کردند،با توجه به اعتقادات دینی اش به خدایش واگذار می کرد دوباره به حرف های کولایی گوش کنید،او انگار التماس می کند که «آن» دیگری دست کمک دراز کند،بلکه ازین حضیض به در آیند.
.دریغ از حتی واکنش طرف داران وی.اینکه یک گروه از وبلاگ نویسان حسابی شلوغش کنند،و اصرار کنند که اصلاً وابستگی حزبی به کاندیدا ندارند را می شود به حساب شور و شوق یا احساس وظیفه گذاشت.ولی اینکه در مقابل چنین ضربه سنگینی ،هماهنگ با معین،سکوت معنا دار پیشه کنند،اندکی سئوال بر انگیز است.نمی خواهم بیهوده بحث نزدیک بودن امثال «الپر» را به حاکمیت را ادامه دهم،کوتاه بگویم،از نظر من آنها نزدیکی با حاکمیت ندارند.هیچ دلیلی هم نمی بینم که این عده را برای اینکه قدر مسلم روراست نبوده اند که هدفشان این کاندیداست،نه انتخابات آزاد،را مطرح نکردند مورد انتقاد قرار ندهم.من ایرادی نمی بینم که ژورنالیست گرایش سیاسی داشته باشد.ولی به نظرم خیلی بد است که صداقت سیاسی داشته نداشته باشد،گرچه این مسئله را در مورد پرستو خانم که ارادت شخصی به نوشته هایش دارم صدق نمی کند،جسارت نمی کنم به او.سایت اش را بخوانید،خواهید فهمید چرا)
.در مورد نهضت آزادی فقط یک نکته توجه ام را جلب کرد:دکتر در مصاحبه اش طوری حرف می زد که انگار مامور شیفت بوده و دقایقی دیگر شیفت را تحویل می دهد و قال قضیه کنده می شود.شاید من اشتباه می کنم و این از پختگی بیش از حد دکتر است.
.خانم طالقانی حرف اش حساب بود،ولی خیلی با مزه در پاسخ به اینکه رد صلاحیت شما طبق لفظ کذایی «رجال» در اصل 115 قانونی بوده، استدلال می کرد:«در کتاب ما،قران.......» انگار ایشان فرق قانون اساسی و قران را نمی دانند.یا شاید مرجع امتحان انتخابات برای ایشان قرآن تعیین شده بوده.
خب،حالا یه کم از تلخی واقعه(کنش شورای نگهبان و واکنش معین) دور شویم و به این مسئله از منظر دیگری نظر کنیم:
.به نظر شما این تاکتیک منتهی به چه عکس العملی از سوی معین(و تیم اش،رجوع کنید به بالا) می شود؟درست حدس زدید،کیش و مات.یه عده ادم محترم کلی داد و قال می کنند که حکم حکومتی قبول موجود نیست،لطفا دوباره مچ گیری نفرمایید.تو مجلس هم ما خواب بودبم وقتی بحث شد.بعد این گروه خشن ،مثل بولدوزر جارویشان می کند،رهبر دلسوز نظام هم که انگار هیچ کار دیگری جز دادن اعلامیه تسلیت مراجع و استیفای حقوق «بال دوم نظام» ندارند،سریع نامه می نویسند.این عده جارو شده هم،خیلی با مزه بی سرو صدا پشت در خونه این گروه خشن جمع می شوند،گردن کج می کنند و درخواست رسیدگی حسب فرموده می کنند.خب شما فکر می کنید که به فرض هم که« حکم حکومتی» اجرا شد،آیا معین می تواند از آن حرف های پر زرق و برقدر ادامه نبرد انتخاباتی اش بزند؟تمام استدلال های –در آن موقع- درست تاج زاده و دیگران برای شرکت در انتخابات سوخت می شوند مگر اینکه داستان معروف استراتژی ترس مطرح شود،که اگر ما نیاییم ،آنها مسلط خواهند شد(از سایت نیک آهنگ بیشتر بخوانید در مورد اش).
از همه مهم تر،به نظرم سرخوردگی نیروی جوانی ست که پشت معین ایستاده بودند و مثل من انتظار داشتند خاتمی آخرین از نسلی باشد که قانون یاسایی و بی منطق را سمعاً و طاعتاً می گفت.این عده که به نظرم بخش عمده حامیان جوان معین را می سازند(حرفم پایه آماری ندارد،ممکن است غلط باشد) غیر سیاسی پشت معین جمع شده بودند؛سابقه فعالیت در ستاد دیگری نداشتند؛اغلب تحصیلات عالیه دارند؛علی رغم وسعت طیف،همگی خواستار دیدن اقلی از تغییرات با ورود معین بودند.(بعداً در مورد این عده و ریخت شناسی و ترکیب جمعیتی شان خواهم نوشت) .حضور معین در صورت تجدید نظر شورای نگهبان حسب فرموده ، کمترین پیام اش برای من نهادینه شدن شیوهء نوینی از نقض قانون،رشد بازوی پنهان اما قدرتمند دیگری بر پیکر استبداد و فصلی جدید از مناسبات پشت پرده سیاست است. اگر اینها برای اصلاح طلبان پیشرو ان قدربی اهمیت است که ملتمسانه به انتظار «فرج» نشسته اند، بیان گر اُفت حساسه(گیرنده) های آزادی خواهی شان است.
جدای ازین حرف ها،شما جدی فکر می کنید« اتاق فکر» مخافظه کاران چنین سوری به اصلاح طلبان زد؟دلایلم فراوان است و از گفتن شان به جهت ضیق وقت چشم می پوشم،اما من فکر کنم :
اتاق فکر درست کردن ،اگر نتواند اهداف بلند مدت« مهدی» را فراهم کند،در بازسازی چهره سردار سازندگی درجا بزند،نتواند حتی رای حاج آقا(عنوانی که در محافل نزدیک شنیدم که برای این مرد همیشه شماره 2 نظام استفاده می شود) را بر گرداند که «مردم من را می شناسند،تبلیغ را چندان ضروری نمی بینم»،اما اقلاً این توان را دارد که برای عده ای که سران اش از تحلیل مسائل کشور عاجز اند،تقلب بنویسد(گرچه بوی تئوری توطئه ء فرضیه ام ،خودم را هم خفه کرد،اما به فرض صحت اش،من اصلاً این کار را نکوهش نمی کنم.سهل است،فکر کنم این عین وظیفهء رقیب سیاسی شماست که خلف وعده عمل کردنتان را به مردم نشان دهد و تناقض گویی تان را آشکار کند.الالخصوص در موسم مقدس انتخابات که اطلاع رسانی اصل می شود)

Anonymous Anonymous می گوید:

ببين نکته مهم اين است که رهبري مي خواست نشان دهد که:
1. شيخ بازي حداد را بايد بپذيريد
2. بايد حکم حکومتي را بپذيريد.
3. بايد الويت شوراي نگهبان و نهدهاي تحت نظارت رهبري را بپذيريد.
4. بايد بپذيريد که تنها رهبري حق دارد به نهادهاي زير نظرش فرمان دهد
با احترام
حسين  

~

Post a Comment