سخن حجاریان قابل تامل است که احتمال حضور تاج زاده را در شورای اسلامی شهر تهران منتفی می داند،اما من احساس می کنم در دیدگاه این چپ های اسلامیست ،هیچ تغییری نسبت به وفاداری به آنچه باور داشته و به آن عمل کرده اند به وجود نیامده،کناره گیری از قدرت برای اصلاح طلبان هزینه ای ندارد،پس چرا حتی یکی از ایشان این تحلیل را ندارد که دلیل عدم اقبال مردم از ایشان «جریان سیاسی از درون حکومت» بودن شان است؟از این مهم تر آن ها خود به خود اخراج خواهند شد،اقلاً نمی توانند محترمانه آنجا را ترک کنند؟هنوز در شوک مشارکت حداکثری به سر می برند؟
احساس ام این بوده که هستند کسانی که دل به قدرت نداشتند در این 8سال ،بلکه به آن به عنوان مجرای اعمال فرضیه هایشان نگاه می کردند.مابقی اصلاح طلبان شیفته قدرت به زودی آشکار خواهند شد.چیزی که با اعلام کابینه جدید مشخص می شود،اتفاقی که با تشکیل مجلس هفتم افتاد آنجا که بسیاری از چهره های اصلاح طلب سر از فراکسیون اکثریت مجلس در آوردند.این برای خالص سازی و تصفیه نیروها(کاری که در همه دنیا باعضو گیری درحزب انجام می شود) بسیار خوب است.اما از یاد نبریم که باقی مانده اصلاح طلبان نیز،اقلاً به ظاهر روی وجه عدالت خواهی بسیار تکیه می کنند.کلاً من اوضاع را در جریان روشنفکری دینی اصلاً خوب نمی بینم،امثال سروش و کدیور با بی مهری تمام به حاشیه رانده شده اند.همه کسانی که موضع روشن سیاسی شان مبنی بر عبور از نظام را مطرح کرده اند ، سرنوشت بهتری ندارند.از سوی دیگر ،دل بستگان به نظام هم انگار ترجیح می دهند دوره استراحت و فرصت مطالعه را اقلاً یک دهه کش بدهند،به نظرم نمی آید برای انتحابات شورای سال بعد،مجلس دوسال بعد و هکهذا برنامه ای داشته باشند.
در جبهه جمهوری خواهی و دموکراسی خواهی وضعیت ازین بهتر نیست.مهم تر اینکه آن ها با معضل بزرگی به نام مرتضوی هم بر سر جان گنجی دست در گریبان اند.کسانی که توصیه به مشارکت و معین و هاشمی کرده اند،اگر صداقت داشته اند که حالا دست به اظهار نظر های عجیب و غریب می زنند و فرافکنی می کنند.آن هایی هم که ندارند با پر رویی می گویند چنین چیزی را پیش بینی می کردند.
وبلاگستان خسته از زد و خورد انتخاباتی و سرخورده از این موضوع که برای کسانی سینه به تنور می چسبانده که اصلاً برای ایشان تره هم خورد نمی کنند(مردم و حکومت)،به شدت سوت و کور است.حجم نوشته ها به نظر من یک دهم روز های انتخابات است.
در کوچه و بازار هم زندگی جریان دارد،نه کسی از دود شدن کلهر با آن موهای مجعد اش ناراحت می شود و احدی از وعده های احمدی نژاد خوش شان می شود. مردم طبق معمول گوشه ای رفته اند و نظاره گر اند.لازم است چیزی بگویم،ایرانیان امروز،هرگز مثل اروپایی ها برای آزادی اندیشه و مانند امریکایی ها برای توقف شکنجه راه پیمایی نخواهند کرد.برای ذهن اکثریت قریب به اتفاق مردم،ارتباط دادن آنچه بر سر گنجی می رود با آینده سیاسی خودشان تقریباً غیر ممکن است.اصولاً برای کسانی که به فکر عمل اند،باید این را دریابند که مردم ما هنوز به حکم غریزه پای صندوق می آیند و یا به خیابان می ریزند،پس در این راستا فریاد دکتر شیرین عبادی را به مجامع بین الملل کاملاً صحیح ارزیابی می کنم.
Bianconero
Friday, July 8 at 7:48 PM
گنجی و دیگر هیچ
© Daniel 2005 // Powered for Blogger by Blogger templates