<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

Bianconero

Friday, April 14 at 12:11 AM

عید سعید هسته ای مبارک

خوب بر خلاف فرهاد و زید، اوضاع رو بارها پیچیده تر می بینم که بشه با همین اطلاعات محدود که رسانه های کنترل شده نظام ، و البته رسانه های محتاط بین المللی در اختیار می گذارن تحلیل کرد.

اما می خواستم یک نکته خیلی جالب رو باشما در میون بگذارم:

بر هیچ ناظری که ماههای ریاست جمهوری احمدی نژاد را مشاهده کرد پوشیده نیست که این پرزیدنت برای کار دیگری بر سر کار آمده.او نیامده که مثلاً سیاست جدیدی در عرصه خدمات اجتماعی یا رشد صنعتی یا بیمه همگانی و یا هرچیز دیگری ارائه و احیاناً عملی کند. خاتمی علی رغم انتقادات بیشمار ، تیمی داشت که مثلاً روی قانون مطبوعات دست گذاشت( و عقیم ماند) و یا هاشمی با تیمی آمد که به جرات می توان گفت فقط خودشان شهامت و احتمالاً اجازه چنین تغییراتی (تبدیل جامعه ای سنتی و جنگ زده ، به یه توده مصرف گرا و تجدد پرست) را داشتند.اما این یکی ، تقریباً جز اتهام زدن به مابقی دنیا و تبریکات هسته ای (برداشت بد نکنید ، اسم اش غلط انداز است دیگر) کار به خصوصی ندارد .

به ندرت خوانده ام یا شنیده ام که از دهان اش آماری خارج شود، بیشتر سخنرانی ها پروپاگانداست و مشکل اینجاست که احتمالاً اگر هم در مورد سیاست هایش ، 10ماه بعد از انتصاب اش ، سئوال شود ، بعید است بتواند در چند جمله آنهارا خلاصه کند.(منظورم کاری ست که حتی هاشمی هم خیلی خوب انجام اش می دهد ، به شکل دقیق منظورم شیوه پاسخ گویی رهبران کشورهای صنعتی ست)

خوب حالا من چی فکر می کنم؟

من فکر می کنم ، همان طور که مسعود بهنود می گفت ، و من هم نوشته بودم ، طبقه ی تکنوکراتی وجود دارد که با تمام کاستی ها ، و با تمام ضدیت ذاتی که با الیت حاکم دارد ، به خوبی از پس اداره ممکلت بر می آید.نمی دانم این طبقه چه بافتی دارد ، من تنها بخشی شان را ملاقات کرده ام.به علاوه ، مشخص شدن اینکه یه طبقه بی ایمان و تجدد گرا ، با یقه های سفید و اتوکشیده ، کل ساختاری رو می گردونه که هیچ تعلق خاطری بهش نداره و تنها نقطه اشتراک اش با نظام در منافع مالی ش هست ، نه برای نظام خوبه و نه برای این مرفهان بی درد(شایدم با درد).

ظاهراً سناریو نویسان انتخابات نهم ، در جمع بندی به این نتیجه رسیده بودند که بود یا نبود شان ، تاثیر چندانی بر روند اسف بار اداره مملکت نمی گذارد : تصمیم سازی های کلان اقتصادی ، تا جایی که در کوتاه یا بلند مدت خطری برای بقای «وضع موجود» نباشد ، توسط همین« یقه سفید ها» و« شراب خوار ها» انجام می شه .عرصه فرهنگی بیش از بقیه ابعاد زندگی از وجود این« لیبرال» ها خالی ست (به دلیل محدودیات و حساسیت های الیت حاکم) و شاید به همین دلیل است که شدید ترین ناهنجاری ها در همین عرصه رخ نمایی می کنه ، با این حال ، حضور شبح گونه این افراد در همه عرصه ها ، فرهنگ رو هم تحت تاثیر قرار داده.

بله ، سناریو سازان متقاعد شده اند که :« کار را باید به کاردان سپرد»

برای همین ، مطلقاً تلاشی در جهت برنامه ریزی یا اجرای یک برنامه میان مدت هم نکردند.بودجه مصوب امسال ، جز چند تغییر اجتناب ناپذیر مثل دونرخی شدن بنزین( که در واقع مدت ها پیش توسط همین «کراواتی ها» پیشنهاد شده بود) هیچ چیز دندان گیری نداشت.

اوضاع اقتصادی به قدری به هم پیچ خورده که هر تغییری را ناممکن کرده است (حداقل بدون تغییر در مشی نظام غیر ممکن است) ، بنابراین ،تصمیم بر این شده ، که اینها ، همان کاری را که در دوره هاشمی و خاتمی می کردند(یعنی گرداندن چرخ زندگی در مملکت) را انجام دهند ، و آنها هم به مسایل کلان بپردازند.

شاید چندان هم انتخاب غلطی نبوده باشد.همین جا بگویم که از انتصاب های نمایشی چشم پوشی کنید ، نه آخوندی که به ریاست دانشگاه تهران رسید می تواند حوزه بسازد آنجا ، نه نامدیرانی که به پست های ظاهراً حساسی چون ریاست بورس گمارد توانایی عملی کردن رویاهای ورشکسته اسلامی-مارکسیستی را دارند.

اما سوی دیگر جامعه ، یعنی عامه ، تصور ام این است که مردم ، وقتی دیدند که با آمدن گروهی که خود را منتقد وضع موجود نشان می داد ،هیچ تغییر اساسی در اوضاع اقتصادی شان رخ نداد ، به تجربه دریافتند که ، سر رشته جای دیگری بند است.بماند که شبه تحلیل های بامزه ای چون دست داشتن انگلیس در اقتصاد ما یا انکار وجود چیزی به نام اقتصاد ، پوشش این نتیجه گیری بود.

در آخر ، کنایه آمیز نیست که در بحبوبه این شادمانی زورکی و تشنج فکری در رده های بالای طبقه تصمیم ساز ، مردم بی نگرانی سر کار می روند و خرید و فروش می کنند و موبایل ثبت نام می کنند و هر خرت و پرتی را قسطی می خرند؟

Post a Comment