مقاله ای که در پی می آید،ترجمه ایست از دائره المعارف انکارتا .آن را خودم با مشقت ترجمه کردم(برای من سرعت خواندن تقریباً 10 برابر ترجمه کردن است).آن را به تدریج روی وبلاگ خواهم آورد .در این زمان که گروهی مسئله را به بحث گذاشتند،هرچه گشتم،چیزی جامع تر و در عین حال همه فهم تر از این پیدا نکردم.در طول ترجمه به نکاتی بر خوردم که برای خواندن مقاله راه گشاست :
.اصل مقاله اگر چه تمرکزی بالا بروی مسئله اعدام در ایالات متحده دارد.اما دو بخش اول مقاله مطلقاً جنبهء عام دارند و خواند حداقل این دورا به علاقه مندان توصیه می کنم.
.بخش پایانی مقاله اگرچه به مجازات در ایالات متحده می پردازد،اما به دلایلی چون سیر مشابه سیاست در ایران و ایالات متحده ونقش پر رنگ مذهب در تصمیم گیری های اجتماعی(که توضیح شان مجالی دیگر می طلبد) بخش پایانی را کلید خوبی در درک تحولات احتمالی جامعه ایران نسبت به این مسئله می دانم.
.پیشاپیش از دوستان حقوق دانی که با ورود آماتوری مثل من به عرصه تخصصی شان آزرده می شوند عذر می خواهم،ادعا صحیح و بی غلط بودن مقاله را ندارم.
.در پایان باید بگویم، مترجمی شغل من نیست،گرچه کار ترجمه تقریباً در هر زمینه تخصصی به اجبار انجام داده ام،نظرات این وبلاگ پذیرای انتقادات و پیشنهادات شما در ترجمه این مقاله هم هست.
امید که مقبول افتد:
1.معرفی
مجازات اعدام،تحمیل قانونی مرگ به عنوان مجازاتی برای نقض قوانین جنایی ست.در طول تاریخ مردمان برای انواع مختلف خطاکاری به مرگ محکوم شده اند.روش های اعدام شامل اعمال مصلوب کردن،سنگسار،غرق کردن،سوزاندن در آتش ،به میل کشیدن و گردن زدن بوده است.امروزه مجازات(اعدام) به شکل معمول بوسیله گاز و یا تزریق مرگ بار،گذراندن برق از بدن،دار زدن و یا شلیک گلوله انجام می شود.
مجازات اعدام بحث برانگیز ترین روش مجازات در دنیای مدرن است.دیگر اشکال خشن و فیزیکی مجازات – که به تنبیه بدنی موسوم اند- عموماً در دنیای مدرن به خاطر غیر متمدنانه و غیر ضروری بودن حذف شده اند.در اکثر کشور ها روش های امروزین مجازات- مثل به زندان افکندن و جریمه مالی-دیگر شامل تحمیل درد فیزیکی نیستند.اگرچه به زندان افکندن و جریمه های مالی در همه عالم برای کنترل جرم ضروری شناخته شده اند،دولت های جهان بر سر مسئله مجازات اعدام دوپاره شده اند. حدود 90 دولت مجازات مرگ را منسوخ کرده و تقریباً به همین تعداد دولت دیگر (که اغلب شان از کشور های در حال توسعه هستند) آن را حفظ کرده اند.
شیوه معمول در اغلب کشور های صنعتی این بوده است که ابتدا اعدام زندانیان را متوقف می کردند و بعد آن را با حبس های طولانی مدت به جای اعدام،در مقام شدید ترین مجازات ها، جایگزین می کرده اند.ایالات متحده استثناء مهمی در این شیوه به حساب می آید.دولت فدرال و اکثر ایالات مجازات اعدام را میسر می دانند ،به طور متوسط سالیانه 75 اعدام در ایالات متحده اتفاق می افتد.
2.بحث مجازات اعدام
اعمال مجازات اعدام به قدمت حکومت است.برای غالب دوران تاریخ، به عنوان مسئله جدل برانگیز شناخته نمی شد. از زمان های باستان اغلب حکومت ها طیف گسترده ای از جرائم را با مرگ مجازات می کردند و اعدام را به عنوان جزء معمول اعمال قوانین کیفری به اجرا می گذاشتند.اگرچه، در نیمهء قرن هجدهم، روشن فکران اجتماعی اروپا شروع به پافشاری بر ارزش انسانی فرد و انتقاد از کنش هایی از حکومت که آن را ناعادلانه می یافتند،مثل مجازات اعدام کردند.بحث و جدل بر سر اینکه آیا حکومت می باید مجازات مرگ را استفاده کند تا به امروز ادامه دارد.
اولین جنبش برجسته برای لغو مجازات اعدام در خلال دورانی شروع شد که به آن «عصر روشن گری»(1) نام داده اند.در 1764 حقوق دان و فیلسوف «چزاره بکاریا»(2) نوشتاری به نام«ترکیب جرائم و مکافات»(3) (در سال 1880با عنوان«انشاءی برجرائم و مجازات»(4) به انگلیسی ترجمه شد) منتشر کرد. بسیاری این اثر منتفذ را سند پیشتاز مبارزه علیه مجازات اعدام می دانند.دیگرانی که علیه اعدام ها به مبارزه برخاستند شامل نویسندگان فرانسوی« ولتر»(5) و«دونی دیدرو»(6)،فیلسوفان انگلیسی «دیوید هیوم»(7) و «آدام اسمیت»(8)،و تئوریسین سیاسی «توماس پِین»(9) در ایالات متحده بودند.
منتقدان مجازات اعدام ادعا می کنند که اعدام بی رحمانه و تنزل دهنده اخلاق است.در حالیکه حامیان آن را برای تلافی(انتقام) جرائم هولناک ضروری می دانند. آن هایی که از مجازات اعدام طرفداری می کنند در دفاع می گویند که اعدام یک روش یگانه موثر مجازات است که می تواند اثر بازدانده بر جرم داشته باشد.اگرچه،طرفداران و مخالفان مجازات اعدام بر سر تفسیر صحیح تحلیل آماری اثر بازدارنده اش اختلاف شدید دارند.مخالفان اعدام،مجازات اعدام را به عنوان یک مسئله حقوق بشری شامل حدود شایسته برای قدرت حکومت مطرح می کنند.در مقابل، آنهایی که می خواهند حکومت ها به اعدام ادامه دهند تمایل دارند مجازات اعدام را مسئله سیاست دادرسی جنایی بدانند.به خاطر این دیدگاه های متفاوت ،اختلاف نظر عمیقی نه فقط در مورد اینکه پاسخ صحیح در بارهء مجازات اعدام چیست،بلکه در باره اینکه چه جور سئوالی موقعی که مجازات مرگ یک مسئله افکار عمومی می شود باید پرسیده شود نیز وجود دارد.
الف. بی رحمانه بودن
مخالفان اولیه مجازات اعدام به بی رحمانه بودن آن اعتراض کرده اند.اعدام ها در ملاء عام و به روش های وحشیانه بود.به علاوه،مجازات اعدام اختصاص به شدید ترین جرائم نداشت.مرگ مجازات انواع بزه خفیف تر هم بود.
اتهام بی رحمانه بودن دو گونه پاسخ متفاوت از کسانی که اعدام را طرفداری می کردندباعث شد.اول،موافقان ادعا کردند که مجازات اعدام برای حفظ امنیت دیگر شهروندان ضروری ست و بنابراین بیهوده نیست.دوم، حامیان مجازات اعدام بعضی جنبه های نفرت آوردر معرض دید را حذف کردند.اعدام هایی که شرکت برای عموم آزاد بود به پشت درهای بسته نقل مکان کرد.بعدها،حکومت ها روش های سنتی کشتن –مثل به دار آویحتن- را با روش هایی موسوم به مدرن ،همچون گذراندن برق از بدن و گاز سمی جایگزین کردند.
جستجو برای روش های با بی رحمی کمتر برای اعمال مرگ تا به زمان های اخیر ادامه داشته است.در 1977 اوکلاهوما اولین ایالت امریکا بود که اعدام با تزریق مرگ بار-تزریق مقادیر مرگ آور دارو ها و مواد شیمیایی سریع الاثر- را تصویب کرد. «تزریق مرگ» امروزه روش ارجح اعدام در اغلب ایالات امریکا ست.اگرچه، مخالفان جدید مجازات اعدام اعتراض می کنند که روش های بهداشتی و غیر شخصی اعدام بی رحمانه بودن مجازات را از میان نمی برند.
ب.منزلت انسانی
در بحث اعدام و منزلت انسانی، حامیان و مخالفان مجازات مرگ زمینه مشترک بسیار اندکی دارند.مخالفان مجازات اعدام ادعا می کنند اعدام باعث خوار شدن انسانیت مجازات شونده است. از سده هجدهم،آنهایی که آرزو داشتند مجازات اعدام منسوخ شود بر اهمیت به رسمیت شناختن ارزش انسانی یکایک افراد توسط حکومت ها پافشاری کرده اند.اگرچه،حامیان مجازات اعدام هیچ اشکالی در قتل عمدی انسان های پلشتی که مرتکب جنایات هولناک شده اند،توسط حکومت ها نمی بینند.بنابراین،آن ها هیچ نیازی به محدود کردن قدرت حکومت در این حیطه نمی بینند.
ج.تاثیر گذاری
مخالفان ابتدایی مجازات اعدام هم چنین استدلال می کنند که اعمال مرگ برای کنترل جرم و مجازات شایسته خلاف کاران ضروری نیست.در عوض،مجازات جایگزین- از قبیل به زندان افکندن- می تواند به نحو موثری مجرمین را از جامعه جدا کرده و دیگر متخلفین را از ارتکاب به جرم بازدارد و محکوم کردن کسانی که قانون شکنی می کنند را توسط جامعه بیان کند.«بکاریا» در مقاله اش در مورد جرائم و مجازات ها، استدلال می کند که قطعی بودن مجازات،بیش از شدت اش اثر بازدارندگی دارند.
حامیان مجازات اعدام در مقام مخالفت ادعا می کردند که مجازات غایی مرگ برای مجازات جنایات هولناک الزامی ست،چراکه در برگیرندهء کامل ترین تلافی و محکومیت است.به علاوه،آن ها ادعا دارند که تهدید اعدام یک بازدارندهء بی همتاست.مجازات مرگ از جرائم بیشتر جلوگیری می کند چون مرگ بسیار هول آور تر از محدودیت های صرف بر آزادی های شخص است.
موافقین و مخالفین مجازات اعدام هنوز تاثیر گذاری اش را محل بحث می دانند.محققین علوم اجتماعی داده های آماری بر شیوه های قتل ،قبل و بعد از لغو مجازات اعدام جمع آوری کرده اند.آنها هم چنین نرخ قتل را در جاهای با و بدون مجازات اعدام مقایسه کردند.اکثریت قریب به اتفاق این مقایسه های آماری نشان داد که حضور ویا نبود مجازات مرگ و یا اعدام(10) به شکل چشم گیری نرخ قتل را تحت تاثیر قرار نمی دهد.
مخالفان مجازات اعدام استدلال می کنند این تحقیقات این بحث را که مجازات مرگ از وقوع جرم جلوگیری می کند را منتفی می کند.بسیاری از مخالفان مجازات اعدام مسئله اثر بازدارندگی اعدام را منتفی می دانند و آن را دیگر جزئی از بحث نمی بیند.اگرچه،حامیان مجازات اعدام تفسیر تحلیل آماری اثر بازدارنده را مردود می دانند.مدافعین مجازات اعدام توضیح می دهند که چون مجازات مرگ اختصاص به خشونت بارترین اشکال قتل دارد،اثرات بازدارنده بر چنین جرائمی شاید در داده های نرخ قتل به شکل کلی انعکاس نیابد.حامیان هم چنین نتایج متناقض تحقیقات متفاوت را دلیلی می دانند که اثر بازدارندگی مجازات مرگ قابل اثبات یا رد با هیچ ضریب اطمینانی نیست.آنها ادعا می کنند که در غیاب شواهد قاطعی که تهدید اعدام نمی تواند عده ای را از اینکه به قتل بیایند حفظ کند،مجازات اعدام می بایست حفظ شود.
د.حقوق بشر
یک سویه منحصر به فرد از بحث مدرن در زمینه مجازات اعدام ،توصیف مجازات اعدام به عنوان یک مسئله حقوق بشری، به جای جدل بر سر مناسب بودن اش به عنوان ابزار مجازات مجرمین،است.مخالفت مدرن با مجازات اعدام به عنوان یک واکنش به تاریخ سیاسی سده بیستم،از همه مهم تر« هولوکاست»-کشتار جمعی سازمان یافته یهویان و دیگران در خلال جنگ دوم جهانی(1939-1945)-(11) نگریسته می شود.همهء دول اصلی اورپای غربی قبل از چنگ دوم جهانی از مجازات اعدام استفاده می کردند.بعد از شکست حکومت های ناسیونال سوسیالیست (نازی ) و فاشیست ها درآلمان و ایتالیا،آن دو دولت اولین قدرت های اصلی لغو کننده مجازات اعدام در اروپا شدند.جنبش بعد جنگ برای خاتمه مجازات اعدام،که در ایتالیا و آلمان شروع شد و انتشار یافت،نمایندهء یک واکنش به اشکال تمامیت خواهِ حکومت بود که به شکل سازمان یافته حقوق انسانی را نقض می کردند.
تمرکز حقوق بشر بر مجازات اعدام، به خصوص در مواقع تغییرات سیاسی عمیق ادامه یافته است.وقتی مردم مجازات اعدام را یک مسئله حقوق بشر بدانند،کشورهای که دموکراتیک تر می شوند مشتاق اند مجازات اعدام را،که مرتبط به رژیم گذشته و سوء استفاده اش از قدرت می دانند، لغو کنند.برای مثال،تعدادی از کشورهای اروپای شرقی مجازات اعدام را به فاصله کوتاهی پس از سقوط حکومت های کمونیست در 1989 لغو کردند.به همین شکل،حکومت چند نژادی آفریقای جنوبی که در 1994 شکل گرفت به سرعت مجازات اعدام را که بسیاری مربوط به «آپارتاید»،سیاست رسمی جدایی نژادی که تا اواخر دهه چهل میلادی بر سر کار بود،می دانستند غیر قانونی اعلام کرد.
ادامه دارد...
پانوشت:
1.Age of Enlightenment
2.Cesare Beccaria
3.Tratto dei delitti e delle pene
4.Essay on Crimes and Punishments
5.Voltaire
6.Denis Diderot
7.David Hume
8.Adam Smith
9.Thomas Paine
10.منظور اجرای حکم است.در حالت اول،بسیاری کشور ها هنوز مجازات اعدام دارند اما دهه های زیادی ست که آن را اجرا نکرده اند.منظور این است که در جاهایی که حتی صرف «امکان» صدور مجازات اعدام وجود داشت...
11.هیچ کلمه ای نمی تواند جایگزین اسم خاص یک واقعه تاریخی شود.در ادبیات اروپا «هولوکاست» یک لفظ تاریخی و یک اسم خاص است.اما چون درجمله معترضه در اصل مقاله توصیف واقعه آمده بود،اصرار بر گذاشتن خود کلمه داشتم.برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به:Holocaust
Bianconero
Saturday, July 23 at 2:51 AM
مجازات اعدام:بخش نخست
© Daniel 2005 // Powered for Blogger by Blogger templates