<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d8321473\x26blogName\x3dBianconero\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://bianconerro.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://bianconerro.blogspot.com/\x26vt\x3d-9054836207128442450', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

Bianconero

Sunday, May 1 at 2:29 PM

نظرم عوض شد....

چند روز پیش در بخش کامنت های آق بهمن نوشتم :
تا امروز که مصمم نيستم راي بدهم يا نه .اما من در ۲۴ سال هيچ رايي نداده ام .شايد اين اوليش باشد
گمانم این بود که شاید با صندوق ها این بار "آشتی کنم"،اما آنچه امروز رخ داد ، حسابی مرا به فکر فرو برد.قالیباف نامزد ریاست جمهوری ریاست نیروی "خدوم" انتظامی را به عهده داشت.2سال قبل که برای گرفتن گذرنامه 2 برادر کوچکم به اداره مرکزی رفتم،گرچه کارم در یک روز تمام نشد ،ولی شکایت چندانی نداشتم.بماند که پرسنل گذرنامه همیشه به کسی که گذرنامه طلب می کند به چشم یک مستکبر کثیف که می خواهد فامیل های طاغوتی اش رو ببیند یا می خواهد مراکز فساد پاتایا و دوبی را آباد کندنگاه می کنند ، و دلیلی برای همکاری یا احترام گذاشتن نمی بینند.اما
امروز برای تعویض گذرنامه به ادارات منتشر! در سطح تهران مراجعه کردم.بار اول که رفتم گفتند که یک عالمه آدم جلوی شما هستند ،می باید ساعت 6صبح بیایی ،من هم صبح زود رفتم و شماره 24 اسم نوشتم؛ساعت 12 که برگشتم،دیدم جلوی اسم من تیک زده (یعنی من پذیرش شدم!)خودم را که معرفی کردم ،مثل تمام کارمندان که ارباب رجوع را مسئول همه نقصان های عالم می دانند ،با رویی ترش و خالی از احترام بدون سر بالا کردن گفت : "کسی به جاتون رفته تو!"گفتم :"اخه مگه می شه با اسم دیگران به شما مدارک بدن؟"با خونسردی انگار که مچ مرا در حماقت ابدیم گرفته بود ،با ذوق تعریف کرد که عده ای وقتی صاحب اسم صدا شده دست بلند نمیکند خود را به جای او جا می زنند!بعد هم که من اصرار کردم چرا اجازه چنین کاری بشان داده میشود ،گفت:"زرنگ هستن دیگه"هیچ متوجه نبود که در همین چند جمله ،هم قانون شکنی رو ستود ،هم شانه خالی کردن خود رو تائید کرد ،هم بی تفاوتیش رو نسبت به تضییع حق. چه کار باید می کردم؟
1.روش ایرانی(با سابقه تمدن چند هزار ساله):می بایست سریع شروع به فحاشی کنید ،استفاده از زبان کنایات که باعث سوزش و اگزمای شدید در بعضی نواحی کارمند نه چندان محترم می شود قویاً توصیه می شود.به یادش بیاورید که شغل او کم اهمیت ترین کاریست که از "کارمند جزء "بر می آید.برای اینکه بعداً همین کار جزیی شما را مجبور به عذر خواهی می کند نگران نباشید ،بعد که تخلیه شدید می توانید از عباراتی چون:" خب تقصیر شمام بود ،منم ناراحت بودم ."استفاده کنید.با حاضران در صحنه صحبت کنید و بیادشان بیاورید که اصولاً کارمندان "دزد" هستن،اگر به اندازه کافی شانس داشتید کسی از جمع به شما اعتراض می کند که آقا توهین نکنید ، یا شما را به تلاش برای "تو صف زدن "متهم می کند(نگران نباشید ،ملت شهید پرور همه یک پا ضابط قضایی هستن،امکان نداره چنین فرصتی رو برای مستفیض کردن خَلق از دست بدهند.)بنای داد و بی داد بگذارید،اما خیلی خودتان را جر ندهید،داریم به آخر ماجرا نزدیک می شویم و شما که یواش یواش به نواحی کم مصرفی از مغز مربوط به تعقل هم توجه کرده اید ،سعی می کنید دلیلی برای" تند" رفتن خود پیدا کنید.
2.روش اجانب(این روش متاسفانه به دلیل ناشناخته ماندن روش قبلی ،در اکثر نقاط پیشرفته دنیا استفاده می شود):خیلی آرام ضمن یاد آوری اینکه کارمند کمی تا قسمتی محترم ممکن است حق داشته باشد،ازو توضیح می خواهید،اگر قانع نشدید به او می گویید که احساس می کنید حقوق تان به عنوان یک شهروند محترم ضایع شده بنا بر این دوست دارید که گله خود را به اطلاع "مسئول مربوط" برسانید.احتمالا یک فرد محترم به سراغ تان می اید و در مورد مشکل شما سئوال می کند.اگر از توضیح داده شده قانع نشدید ؛یا به مرجع بالا تر ارجاع میشوید یا از خیر انجام کار می گذرید.در هر صورت دلیلی برای جر و بحث با یک "مامور" نمی بینید.
بر گردیم به اصل موضوع ، این تغییرات در شیوه تحویل مدارک برای چیزی که تمام کشور های جهان موظف به صدور آن برای اتباع خود هستند،در زمان ریاست قالیباف رخ داد.سال گذشته هم به ظهور چنین شرکت های خصوصی برای صدور پلاک های جدید خودرو (که در حیطه وظایف نیروی انتظامی است) برخوردم.از آنجا که هرچی سنگه ماله پای لنگه! آن موقع هم به خاطر "گم شدن"پلاک در شرکت، علیرغم حاضر بودن ماشین ام ،15 روز معطل شدم،و جالب این بود که پلاکی که به من دادند و ادعا می کردند "پیدا شده" تاریخ ضرب 1 ماه و نیم زودتر از زمان ثبت ماشینم بود(می دانید پلاک در حال حاضر فقط بعد از قطعی شدن صاحب خودرو ضرب می شود)در باره این شرکت ها فرصت شد می نویسم.
حال سئوالم از او(اگر در عالم خیال با او مواجه شوم) این است که اگر رییس جمهور شود ،برای جلوگیری از ضایع شدن حقوق شهروندی من چه برنامه ای دارد؟خواهش می کنم توجه کنید که من مقصر این اتفاق را همه می دانم ،مهم تر از همه شخص قالیباف .در یک جامعه این چنینی ، از کارمندی که ندانسته قانون گریزی می کند ، تا مدیر شرکتی که به اهمیت وقت برای دیگران بی اهمیت است، فردی "تبدیل " به من می شود تا " زرنگ" باشد,مقصر اند .اما مسئول همه این ها "رییس بزرگ" است.او حتی باید برای اصلاح اخلاق ما هم برنامه بدهد،اقلا زمینه را فراهم کند که رشد اخلاقی پیدا کنیم،ازین منجلاب تزویر و تکبر بیرون آییم.پس قالیباف باید بتواند توضیح دهد که چگونه؟ اگر میخواهد که "رییس بزرگ"شود.
و اما من،فکر نمی کنم با آنچه دیدم به "اشتی...." فکر بکنم.
مطلب طولانی شد اما ذکر 2 نکته ضروری است:
من با این حرف ها هرگز نمی خواهم قصور مدیریتی قالیباف را به این مورد محدود کنم،از نظر من آنچه بر سر "وبلاگ نویسان " آمد نهایت "قصور" یک مدیر ، و سمبل مسئولیت نا پذیری این مدیران رده میانی نظام است.اما هرگز از قصوری که در ادای حقوق من شد هم نمی گذرم.
این بحث پایان نیافته ،مسائلی چون "تاثیر رای من" یا "به که می شود رای داد؟" را به آینده می گذارم.

Post a Comment